به گزارش خبر ۲۴ مهدی سیفتبریزی ظی یادداشتی نوشت:
در مورد چهارچوب پیشنویس توافق منتشرشده میان ایالات متحده و روسیه و جایگاه آن در فرایند صلح اوکراین، نقلقولی از وینستون چرچیل میتواند مناسب باشد: «این پایان نیست، حتی آغاز پایان هم نیست. اما شاید، پایان آغاز باشد.» دلیل این امر آن است که سرانجام، این سند به مسائل مشخص و دقیق پرداخته که اگر قرار باشد صلحی برقرار گردد، باید آنها حل شوند. این طرح ظاهراً توسط دو نماینده اصلی دوطرف یعنی استیو ویتکاف، نماینده ایالات متحده و کریل دمیتریف، نماینده روسیه و مشارکت معاون ترامپ جیدی ونس، وزیر امور خارجه آمریکا مارکو روبیو و جرد کوشنر، داماد یهودی ترامپ تدوین شده است، اما بسیاری از جزئیات آن با وجود انتشار کامل ۲۸ بند پیشنهادی کاخ سفید هنوز بسیار نامشخص و مبهم باقیماندهاند. دولت ترامپ ظاهراً باور دارد توافق نزدیک است، اما در مقابل کرملین تلاش کرده تا تأکید کند، هنوز هیچ توافقی حاصل نشده است. مشخص نیست که آیا در روزهای آینده مسکو تلاش خواهد کرد تا امتیازات بیشتری روی زمین از اوکراین یا روی کاغذ از واشنگتن بگیرد یا خیر. از سوی جزئیات چندین نکته کلیدی هنوز فاش نشده و مهمتر از همه، ممکن است دولت کییف نخواهد با مهمترین بندهای این طرح موافقت کند، مگر اینکه دولت ترامپ فشار بسیار سنگینی بر اوکراین و متحدان اروپایی خود همچون قطع کامل انتقال تسلیحات و اطلاعات وارد کند. در ابتدا زمانی که واشنگتن این طرح را توسط وزیر ارتش خود به زلنسکی ارائه داد این رئیسجمهور اوکراین بود که در نخستین واکنش این طرح را رد و پس از صحبت با سران اتحادیه و شرکای اروپایی خود بیان کرد که در پی ارائه طرحی جایگزین است تا بیشترین منافع را برای اوکراین به همراه داشته باشد. هرچند تاکنون، هیچکدام از طرحهای که از سوی اروپاییها پیشنهاد شده، کوچکترین شانسی برای پذیرش از سوی مسکو بهعنوان طرف درگیری نداشته است.
یکی از غیرقابلقبولترین و دشوارترین نکات طرح ۲۸ مادهای ترامپ برای کییف این است که اوکراین باید از حدود ۱۴ درصد از منطقه دونباس که هنوز در اختیار دارد و هزاران نفر برای حفظ آن جان خود را از دست دادهاند، عقبنشینی کند. این در حالی است که با نزدیکشدن به سقوط یکی از کلیدیترین شهرهای اوکراین یعنی «پوکروفسک» که میتواند درآمدی برای تصرف دو شهر بزرگ و کلیدی «کرماتورسک» و «اسلاویانسک» در شمال منطقه دونتسک توسط روسها باشد، ترامپ نیز باور دارد بقیه دونباس دیر یا زود سقوط خواهد کرد و هیچ فایدهای برای ادامه درگیری و ازدستدادن جانهای بیشتر اوکراینیها برای حفظ این منطقه وجود ندارد، همچنین از منظر کاخ سفید تداوم وضع موجود میتواند خطر فروپاشی نظامی اوکراین و ازدستدادن سرزمینهای فراتر از دونباس را به دنبال داشته باشد. البته در این توافق بهمنظور کاهش ضربه وارده به اوکراین در خصوص واگذاری مناطق باقی مانده دونتسک گفته شده این مناطق در ادامه غیرنظامی باقی خواهند ماند و توسط نیروهای حافظ صلح بیطرف کنترل خواهند شد. هرچند از منظر بینالمللی جزئی از سرزمین جدید روسیه شناسایی میشود؛ اما در خصوص دو استان دیگر یعنی خرسون و زاپروژیا که روسیه در حدود ۷۵ درصد از هر دو استان را در اختیار دارد خط آتشبس بر اساس خط مقدم موجود خواهد بود و روسیه از تقاضای خود برای کل این استانها صرفنظر خواهد کرد. مضاف بر اینکه روسها باید دیگر نقاط خاک اوکراین را به جز این پنج استان همانند خارکف تخلیه کنند. بااینحال، در یک امتیاز بزرگ به روسیه، دولت ترامپ و احتمالاً کشورهای دیگر همانند ترکیه و قطر که در میانجیگری این توافق پیشنهادی کمک کردهاند همراه با کشورهای جنوب جهانی آمادهاند تا حاکمیت قانونی روسیه بر لوهانسک، دونتسک، کریمه و مناطق تحت کنترل خرسون و زاپروژیا را بهصورت دوفاکتو (موقت) به رسمیت بشناسد که این موضوع به معنای لغو بسیاری از تحریمهای ایالات متحده علیه روسیه خواهد بود، هرچند این اقدام کاخ سفید الزامی را برای اوکراین و کشورهای اروپایی در حوزه لغو تحریمها ایجاد نمیکند. در بند دیگری از توافق ارائه شده، ایالات متحده بهصورت تلویحی استفاده اوکراین از هرگونه موشکهای دوربرد را ممنوع و محدودیتهایی را بر مقدار نیروهای مسلح اوکراین اعمال میکند. این در حالی است که گفته میشود این محدودیت در حدود ۶۰۰ هزار نیروی نظامی است. لازم به ذکر است در حال حاضر ظرفیت نیروی نظامی اوکراین در حدود ۸۵۰ هزار سرباز است که این میزان پیش از جنگ ۲۵۰ هزار نفر بوده است. دولت اوکراین در مذاکرات استانبول در مارس ۲۰۲۲ با اصل محدودیتهای تسلیحاتی موافقت کرد، اما از آن زمان به طور قاطع این ایده را رد کرده است. توافق پیشنویس همچنین شامل تضمینهای امنیتی نامشخص ایالات متحده به اوکراین است. هرچند در این قسمت ایالات متحده یک گام بزرگ روبهجلو در خصوص مهمترین خواسته اوکراینیها که همان تضمین امنیتی است برداشته؛ اما همچنان ابهاماتی در این بند وجود دارد. از سوی دیگر آمریکاییها مهمترین خواسته روسها را هم برآورده کردهاند و آن عدم پیوستن اوکراین به ناتو برای همیشه است، به صورتی که در این توافق ذکر شده اوکراینیها باید این مورد را در قانون اساسی خود بگنجانند و ناتو در اساسنامه خود مادهای را شامل شود که در آینده اوکراین بههیچعنوان به این اتحادیه نظامی نخواهد پیوست. از دیگر خواستههای روسها که در طرح ترامپ رعایت شده بهرسمیتشناختن زبان روسی بهعنوان زبان دوم در قانون اساسی اوکراین است. این موضوع مسئلهای حساس برای ملیگرایان اوکراینی است، اما آنها باید این واقعیت را در نظر بگیرند و قدردان این موضع باشند که در مواجهه با اقدام روسها، جمعیت بزرگی از نژاد روسها و روسزبانان به اوکراین وفادار ماندهاند و در یکی دیگر از مهمترین بندهای این توافق برای روسها تمام فعالیتهای نژادپرستانه گروههای «نازی باندرا» در خاک اوکراین باید متوقف و غیرقانونی اعلام شود. اما از دیگر مواردی مهمی که این طرح به آن ورود کرده مبحث غرامت یا مبالغ بلوکه شده روسیه در مؤسسات و بانکهای کشورهای غربی است. بهصورت واضح در این طرح پیشبینی شده ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایهای مسدود شده روسیه تحت نظارت ایالات متحده باید بهمنظور بازسازی در اوکراین سرمایهگذاری شود و مبلغ ۱۰۰میلیارد دلار دیگر نیز از سوی کشورهای اروپایی به این مبلغ اضافه گردد، همچنین مابقی داراییهای روسیه در یک گروه کاری آمریکایی-روسی در پروژههای مشترک و در حوزههای خاص بهمنظور تقویت روابط روسیه و آمریکا سرمایهگذاری خواهد شد. درنهایت ترامپ بهمنظور فراهم کردن خواست روسها در بند ۲۵ طرح فوق خواستار برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در مدت ۱۰۰ روز پس از اجرای تفاهمنامه شده است. به شکل کاملاً قابلپیشبینی، طرح ترامپ بلافاصله پس از در اختیار قرار دادن به طرفین از سوی منابع اوکراینی و غربی با مخالفت مواجه و آن را بهعنوان تقاضایی برای «تسلیم» اوکراین توصیف کردهاند؛ اما آیا این توافق با درنظرگرفتن شرایط میدانی و سیاسی موجود بهخصوص پس از رسواییهای اطرافیان زلنسکی، طرحی اشتباه و بهدوراز واقعیت است؟ همانطور که مؤسسه کوئینسی مدتهاست اشاره میکند، توافقی که سهچهارم اوکراین را مستقل و با مسیری مطمئن به عضویت اتحادیه اروپا در میآورد، در واقع پیروزی اوکراین خواهد بود، هرچند مشروط. این واضح است که با درنظرگرفتن هدف اولیه روسیه در آغاز جنگ برای ایجاد یک دولت همسو در کییف یا در طرح جایگزین الحاق تمام منطقه شرق و جنوبی این کشور، طرح فوق میتواند یک پیروزی برای زلنسکی در نظر گرفته شود. شاهد این امر را میتوان در میان تندروهای روسیه پیدا کرد که هنوز خواست دستیابی به اهداف حداکثری در خاک اوکراین را دارند و به لحاظ اجتماعی و سیاسی دولت پوتین را تحتفشار قرار دادهاند. از همینرو نظرات برخی دولتهای اروپایی که مدعیاند پیشنویس توافق تقاضاهای «حداکثری» روسیه را برآورده میکند، نادرست است. اما در مورد تضمینهای امنیتی ایالات متحده به اوکراین که در توافق پیشنویس وعدهدادهشده (اما مشخص نشده) است، بسیار مهم است که بدانیم که در سیاست بینالمللی و همچنین تاریخ، هیچ تضمین مطلقی وجود ندارد، چه رسد به دائمی. بااینحال، مجموعهای از تعهدات از سوی طرفهای غربی وجود دارد که میتوان آن را مانعی برای آغاز عملیات مجدد روسیه دانست؛ توافق صلح باید توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب و توسط اعضای آن تأیید شود. تحریمهای اقتصادی غرب در قبال روسیه پایان نمییابند، بلکه تعلیق میشوند؛ با بندی که بیان میکند اگر روسیه اقدامات نظامی خود را از سر بگیرد، به طور خودکار تمامی تحریمها ازسرگرفته خواهند شد؛ موشکهای دوربرد و سایر تسلیحات که در اختیار کییف قرار دارد میتوانند انبار شوند و با تضمین قانونی الزامآور که اگر روسیه جنگ را از سر بگیرد، به اوکراین اجازه استفاده کامل از آنها داده خواهد شد. بالاتر از همه، اوکراین باید حق کامل و تضمینشده برای دریافت و توسعه تسلیحات دفاعی را حفظ کند که در طول این جنگ نقش کلیدی در کند کردن پیشروی روسیه و تحمیل تلفات بر ارتش روسیه داشتهاند، زیرا در نهایت، بزرگترین بازدارنده در برابر شروع جنگ جدید توسط روسیه، این است که نیروهای مسلح اوکراین چقدر آمادگی دفاع از خود را حفظ کند. از سوی دیگر باید به این موضوع توجه کرد که اگر روسیه به اهداف اساسی بیانشده خود در اوکراین دست پیدا کند، آیا در آینده هیچ دولتی در روسیه واقعاً خواهان چنین تجربه پرهزینهای خواهد بود؟ برخی مقامات، سیاستمداران و مفسران غربی باور دارند و بیان کردهاند پولی که در جنگ اوکراین خرج شده بهدرستی و در مکان مناسبی مصرف شده، زیرا ایالات متحده بدون هزینهکرد جانی توانسته روسیه را تضعیف کند. اما جدا از غیراخلاقی عملکردن آمریکا در فداکردن جان شهروندان اوکراینی برای این هدف، هرچه جنگ طولانیتر شود، خطر شکست بسیار بزرگتر اوکراین، پیروزی بسیار بزرگتر روسیه و تحقیر بسیار بزرگتر ایالات متحده بیشتر میشود. با توجه به شواهد روبهرشد میدانی از ضعف نظامی اوکراین و توانایی روبهرشد روسیه برای پیشبرد حملات خود، احتیاط حکم میکند که غربیها هرچه سریعتر به سمت صلح زودهنگام با شرایط معقول قدم بردارند. این همان چیزی است که طرح فعلی وعده میدهد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟