گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ سعید همتی
در برای غرب گرایان به همان پاشنه سابق می چرخد، «مذاکره با غرب به هر شکل ممکن ولو به قیمت از دست رفتن امنیت و به تاراج گذاشتن مولفه های قدرت موشکی، هسته ای و منطقه ای».
از مذاکرات محرمانه و پر حرف و حدیث مک فارلین در سالهای نخستین انقلاب اسلامی تا مذاکرات کاخ سعد آباد در دولت اصلاحات تا لوزان و وین در دولت تدبیر و امید همگی نمایانگر این مسئله است که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریان غربگرا مهمترین ایده اش برای اداره کشور و فائق آمدن بر مشکلات اولویت دار دولت ها، مذاکره با غرب آنهم با چاشنی اغماض نسبت به منافع و مصالح ملی بوده است.
همیشه پای یک روحانی در میان است
در تمام مذاکرات مورد اشاره نقش حسن روحانی بسیار محوری و قابل تامل بوده است فردی که دولت تحت مدیریت اش رکورد گرانی، بیکاری، تورم افسار گیسخته را در تاریخ بعد از مشروطیت دارد و کماکان مشغول حمله به ارکان نظام است و اصرار دارد نظام بر اساس الگوی بحث برانگیز فکری وی، برجام ۲ و ۳ را نیز ایجاد و اجرا کند تا همانند برجام کشور به ریل توسعه بازگردد!
سخنرانی های روحانی در حالی در هفته های پس از پایان جنگ ۱۲ روزه با محوریت «ضرورت مذاکره با آمریکا» پرتکرار شده است که رئیس بانک مرکزی دولت وی در یک سخنرانی مشهور نتیجه برجام که منجر به تعطیلی صنعت هسته ای شد آنهم بدون کسب امتیازی که از غرب گرفته شود، «تقریباً هیچ بود»!
سهم شخصیت های و رهبران این جریان در راس امور کشور نیز بسیاری پررنگ بوده است به طوری که دولت آقایان هاشمی، خاتمی و روحانی و پزشکیان به صورت ویژه و متمرکز با رای این جریان اداره کشور را به عهده داشته است آنهم در صورتی که نقش نخست وزیر ۸ ساله میرحسن موسومی را فاکتور بگیریم. در تمام این دولتها ایده و نقشه راه برای اداره کشور همین مذاکره با ایالات متحده امریکا بوده است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر.
اصرار طیف غربزده برای تکرار تقریبا هیچ!
امروز می توان قضاوت منصفانه ای از خروجی و کارکرد دولتهای مورد اشاره داشت ، دولتهای که برای ایجاد خط ارتباطی مستقیم با آمریکا و انعقاد توافق از هیچ کوششی فرو گذار نکرده اند و نتیجه این اصرارهای چهل و چند ساله چیزی جز افزایش تحریم ها و حتی حمله نظامی به تمامیت ارضی کشور نداشته است و البته رهبران و تئوریسین آنها کماکان بر همان عقیده سابق پافشاری می کنند؛ «مذاکره با امریکا راه برون رفت از مشکلات کشور است»!
رسانه های پرتعداد وابسته به این جریان نیز پابه پای رهبران خود تلاش می کنند تا همچنان افکار عمومی جامعه را به این باور برسانند که مقابله با آمریکا و پافشاری حاکمیت روی منافع ملی، عامل مشکلات امروز کشور است و باید در برابر امریکا کوتاه آمد و خواسته های این کشور را اجابت کرد.
به عنوان نمونه روزنامه آرمان ملی، تیتر یک خود را به عنوان «بلاتکلیفی اقتصاد بین تنش و تورم» با همین خط حزبی و جریانی سعی می کنند موجی از نگرانی را نسبت به آینده کشور ایجاد کرده یا روزنامه اعتماد در سرمقالهای با عنوان «تورم و تعلیق» نیز تلاش می کند آینده کشور را توام با ترس و دلهره پیش گویی کند و افکار عمومی را نسبت به افق پیش رو نگران و مضطب کند.
روزنامه آرمان ملی در بخشی از گزارش خود می نویسد: «باقیماندن در حالت نه جنگ و نه صلح، پس از گذر از جنگ دوازده روزه اسرائیل علیه ایران، رویکردی است که محرک قدرتمندی برای افزایش نااطمینانی به اقتصاد کشور محسوب میشود. از سوی دیگر، تداوم تنشها موجب افزایش هزینههای دفاعی میشود که میتواند به بودجه های عمرانی و رفاهی تخصیص یابد و در نتیجه آن هر دولتی برای تامین اعتبارات در بخش اقتصادی با فشار بیشتری مواجه میشود.این امر بهخصوص با تشدید اثرات روانی این حالت نه صلح، نه جنگ و پیامدهای رکود اقتصادی و چالشهای معیشتی و… مردم را نیز در شرایط دشوار روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار میدهد.»
روزنامه اعتماد همانند رهبران و تئوریسین های جریان غربگرا به جای پاسخ دهی نسبت به پیامدهای غیرقابل جبران مذاکره با غرب و مشکلات ناشی از مدیریت بحث برانگیز جریان متبوع خود در طول سالهای اخیر می نویسد: «آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور را تورمی- رکودی نشان میدهد. برخلاف وضعیتهای متعارف که یا رکود است یا تورم، در ایران و در شرایط کنونی با هر دو پدیده منفی مواجه شدهایم. رکود است، چون رشد اقتصادی نداریم. این رشد قبلاً در حدی بود که بتوان آن را مصداق رشد متعارف دانست. سال گذشته بیش از ۳درصد رشد داشتیم. هنگامی که رشد باشد، تورم قابل تحملتر میشود. ولی اکنون به مرحلهای رسیدهایم که رشد اقتصادی در بهار سال جاری به حدود ۰٫۴- درصد رسیده است و در تابستان، منفیتر شده و برخی برآوردها آن را معادل ۱٫۳- درصد دانستهاند. تورم نیز تا پایان سال عدد ۵۰درصد را رد میکند و رکورد تورم سال ۱۳۷۴ را خواهد شکست… نه تورم و نه رکود در برابر مسئله مهم دیگر که چشمانداز به آینده باشد، اهمیت تعیینکنندهای ندارند.»
گستاخی پایان ناپذیر
رویکرد وقیحانه و مطالبه گرایانه این جریان در شرایطی است که آخرین دولت برآمده از گفتمان غربگرایی در کشور، دولت مسعود پزشکیانی است که به نوعی روی دولت ۸ ساله حسن روحانی را در تورم، گرانی و رکورد روسفید کرده است و سفره مردم را به قدری کوچک کرده است که تهیه ساده ترین اقلام مصرفی برای خانواده ایرانی تبدیل به رویا و آرزو شده است.
رهبران و رسانه های جریان غربگرای به جای اینکه پاسخگوی مدیریت بحث برانگیز خود در اداره جامعه باشند که نتیجه جز تحقیر و تهدید و تحریم در عرصه بین المللی و رکورد و گرانی و تورم نداشته است، حملات خود را هچنان متوجه نظام و شعارهای اصیل انقلاب می کنند در حالی که اوج مدارا با آمریکا که همان برجام است را رهبران این جریان به سرانجام رساندند و نتیجه آن افزایش تحریم ها و حمله مستقیم به خاک کشورمان بود.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟