گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ روندی که در ظاهر با نیت خلاقیت و تولید محتوای آموزشی شکل میگیرد اما در عمل کلاس درس را به صحنهای برای جذب مخاطب، کسب درآمد و نمایش آنلاین تبدیل کرده و جایگاه دانشآموز را از «فاعل یادگیری» به «ابژه تصویری» تغییر میدهد.
تحقیقات میدانی، گزارشهای رسمی آموزش و پرورش و همچنین کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت نشان میدهد این رفتار فراتر از یک تخلف عادی است؛ سوءاستفاده از هویت و تصویر کودک، نقض حقوق بنیادین او و ضربهای به اعتماد عمومی نسبت به مدرسه و هوشمندی نظام آموزشی.
وقتی کلاس به استودیو تبدیل میشود
فضای آموزش رسمی، اساساً محیطی برای تمرکز، رشد شناختی و تربیت اجتماعی نوجوانان است. اما با ورود بیمحابای تلفنهای همراه و تولید محتوا، بخشی از کلاس به ضبط ویدیوهایی اختصاص مییابد که با هدف دیده شدن، سرگرمی یا حتی تبلیغات تولید میشوند. این روند چند پیامد راهبردی دارد:
1. محدود شدن زمان آموزشی واقعی و کاهش فرصت یادگیری مؤثر.
2. تغییر هویت کودک از یادگیرنده به سوژه نمایشی.
3. کاهش اعتماد والدین نسبت به معلم و ساختار مدرسه.
4. ایجاد فشار روانی پنهان بر دانشآموز برای ایفای نقش در مقابل دوربین.
این وضعیت، طبق هشدار متخصصان حوزه روانشناسی رشد، میتواند ارزشگذاری کودک بر «جلب توجه» را تقویت کند و زمینهساز اضطراب اجتماعی، کاهش تمرکز و تحریف تدریجی مفهوم «حریم شخصی» شود.
تعارض با قانون، اخلاق و امنیت روانی کودک
مطابق قوانین داخلی ایران، منشور حقوق کودک و حتی استانداردهای بینالمللی نظیر GDPR و COPPA، تصویر کودک جزو دادههای حساس محسوب میشود و انتشار آن بدون رضایت صریح والدین، نقض حقوق بنیادین کودک است. در واقع، حق بر تصویر و شخصیت، حقی غیرقابل واگذاری است و هیچ هدف آموزشی نمیتواند بهانهای برای تعدی به آن باشد.
کارشناسان آموزش و پرورش تصریح کردهاند:انتشار تصاویر دانشآموزان بدون مجوز رسمی و بدون رضایت والدین، «غیرقابل قبول» و در مواردی «مشمول پیگرد» است. همین نگاه سبب شده این وزارتخانه تدوین پروتکلهای الزامآور برای معلمان فعال در شبکههای اجتماعی را در دستور کار قرار دهد.
از نگاه تحلیلگران، معلم بلاگری بدون چارچوب مشخص، نوعی کودکآزاری دیجیتال است؛ رفتاری که ظاهری آموزشی دارد اما در عمل هویت و کرامت کودک را به ابزاری برای نمایش، سرگرمی یا کسب درآمد تبدیل میکند.
ابعاد فرهنگی و اجتماعی یک غفلت جمعی
رواج این رفتار فقط پیامدی فردی ندارد؛ بلکه به شکلگیری نوعی «عادیسازی نقض حریم کودک» منجر میشود. جامعهای که به دیدن کودکان در ویدیوهای سرگرمی عادت کند، تدریجاً حساسیت خود را نسبت به حقوق و کرامت آنان از دست میدهد. این اتفاق برای نظام آموزشی که سالها بهدنبال ارتقای سرمایه اجتماعی و اعتماد خانوادهها بوده، تهدیدی جدی است.
چهرههای آموزشی میگویند:رفتار معلم در فضای مجازی نباید صرفاً در چارچوب خلاقیت ارزیابی شود؛ بلکه باید سنجید که این رفتار چه تصویری از احترام، مسئولیت و حریم شخصی برای کودک ترسیم میکند. در واقع، «آموزش دیجیتال» زمانی قابل دفاع است که معلم بداند هر ویدیو بخشی از هویت نسل آینده را شکل میدهد.
از مقررات تا سواد رسانهای
بررسی کارشناسان سه محور اصلی را برای کنترل این پدیده ضروری میداند:
1. تدوین دستورالعمل الزامآور برای معلمان درباره تولید محتوای آموزشی و ممنوعیت مطلق استفاده از تصویر دانشآموز بدون رضایت والدین.
2. ارتقای سواد رسانهای معلمان در حوزه اخلاق دیجیتال، آثار روانی دیده شدن، و مخاطرات تبدیل کودک به چهره عمومی.
3. تقویت نظارت داخلی مدارس برای جلوگیری از ورود دوربین و ضبط بدون مجوز در ساعات رسمی آموزش.
این راهکارها، اگرچه ساده به نظر میرسند، اما در عمل میتوانند مرز میان «خلاقیت آموزشی» و «استثمار تصویری کودک» را مشخص کنند.
در مجموع باید گفت، پدیده معلم بلاگری، جلوهای از تغییرات سریع فرهنگی و فناوری است؛ اما اگر بدون چارچوب رها شود، میتواند به عرفی زیانبار و آسیبزا تبدیل گردد. کودک، نه ابزار تولید محتواست نه سرمایه جذب مخاطب. حق بر حریم خصوصی و کرامت انسانی، خط قرمزی است که حتی جذابترین محتواها نباید از آن عبور کنند.
آموزش، زمانی اصالت دارد که اخلاق، امنیت روانی و شخصیت کودک در مرکز آن باشد. و این همان جایی است که نظام آموزشی باید روشن، قاطع و شفاف بایستد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟