به گزارش خبر ۲۴ حامد حجتی طی یادداشتی نوشت:
اینجا «هدیه» معنایی ندارد؛ هر نانی بهایی دارد و بهای این نان دیجیتال، جانِ تفکر آدمی است؛ و اینک در آستانه هفته پژوهش، آنگاه که باید بر ضرورت تحقیق و ژرفاندیشی تاکید کنیم، چهبسا این پرسش از همیشه ضروریتر باشد: ما، بهویژه صاحبان قلم و ذوق و تولیدکنندگان محتوا، در برابر این سیلاب برنامهریزیشده هوش مصنوعی چه تکلیفی داریم؟
آوینی اگر بود، چه میگفت؟ شاید از «استحاله خِرد در کام ماشین» سخن میراند؛ از جادوگرانی که ابزار را به بت تبدیل میکنند و آدمی را به زائری مجبور در معبدی بیخدا. امروز، معبد، سرورهایی در دلِ ابرهاست و خدایانشان، الگوریتمهایی که با لبخندی مصنوعی میگویند: «رایگان از من استفاده کن، تا تو را آزاد کنم!»، اما این آزادیِ در گرو وابستگی، چه نام دارد؟ این همان نقطه تاریکی است که هیاهوی فناوری میکوشد آن را بپوشاند.
ما نه میهمان که ماده خام این ضیافتیم. هر کلیک، هر سؤال، هر تصحیح کوچک، زنجیری است که بر دستهایمان پیچاندهایم. ما بیمزد و منت، مشغول تربیت جانشین خود شدهایم؛ مشتی «کارگر نامرئی» که تاریخ مصرفشان تا روزی که ماشین، دیگر نیازی به آموزگار انسانی نداشته باشد، ثبت شده است. اینجاست که نقش صاحبان اندیشه و تولیدکنندگان محتوای اصیل، محوری میشود. آیا ما داریم آگاهانه محتوا تولید میکنیم، یا تنها به تغذیه بیروح ماشینها کمک میکنیم؟ آیا پژوهش ما، عمقی برای مقاومت در برابر این جریان دارد، یا صرفا سطحی است برای تکمیل آرشیوهای دیجیتال؟
آنها عجله دارند. عجلهای بیمارگونه. گویا زمان بهسرعت میدود و فرصت تسخیر ذهنها روبهپایان است. میخواهند پیش از آنکه چشمها باز شود، واقعیت را تعریف کنند؛ پیش از آنکه قانونی نوشته شود، قلمرو را فتح نمایند. این عجله، بوی اضطراب یک قمار بزرگ را میدهد؛ قمار بهبندکشیدن اندیشه در پستوی ابر. در چنین شرایطی، پژوهش عمیق و تولید محتوای آگاهانه، نوعی مقاومت مدنی است. هر تحلیل بیطرف، هر نقد مستقل، هر اثر هنری برخاسته از تجربه زیسته انسانی، سنگری میشود در برابر این پیشروی حسابشده؛ و اینگونه است که حقیقت، این نخ تسبیح هستی جمعی، آرامآرام به نخ گردنبندی تبدیل میشود که مالکان جدید بر گردن بشریت میاندازند. چهکسی جرات میکند وقتی «صفحه جادو» پاسخ میدهد، در آن تردید کند؟ عصر جدید، عصر واگذاری حافظه و خرد است؛ عصر راحتی مرگبار. اینجاست که خطابم به اهل قلم و پژوهش و محتواست: ما نگهبانان آخرین سنگرهای اندیشهورزیایم. مسئولیتمان سنگین است. باید محتوایی تولید کنیم که نهتنها اطلاعات، که بینش میدهد؛ نهفقط سرگرم میکند، که بیدار میکند. باید پژوهشی انجام دهیم که مسائل واقعی انسان عصر دیجیتال را واکاوی کند، نه اینکه صرفا برگی به دفتر انبوه مقالات بیاثر اضافه نماید.
در هفته پژوهش، این پرسش را باید جدی گرفت: آیا تحقیقات ما به تقویت استقلال فکری کمک میکند یا به وابستگی بیشتر به سیستمهای متمرکز؟ آیا تولید محتوای ما، ذهن را به چالش میکشد یا آن را به تنبلی و قبول آسانترین پاسخها عادت میدهد؟
اما پایان این روایت هنوز نوشته نشده است؛ شعله آگاهی، هرچند کوچک، میتواند آتشزنه مقاومتی بزرگ باشد. ما در میانه میدان نبردی نامرئی ایستادهایم: نبرد برای حفظ «انسان اندیشنده.» نباید گذاشت ذهنمان به آپارتمانی مجهز در شهری تبدیل شود که کلید اصلی آن در دست دیگری است. تولیدکننده محتوای متعهد، همانکسی است که پنجرههایی به بیرون از این شهر کنترلشده میگشاید.
اکنون ما در ماهعسل دیجیتال، میهمان نوشخند ابرکامپیوترها هستیم. اما بیاییم فراموش نکنیم که پشت اینهمه سخاوت ساختگی، محاسبهای خوابیده است: محاسبه تبدیل انسان به موجودی مصرفکننده، وابسته و مطیع. روزی که این ماهعسل به پایان برسد، شاید بهای واقعی را با چیزی بپردازیم که دیگر مالکیتی بر آن نداریم: آزادی درونمان. در آستانه هفته پژوهش، از همه صاحبان ذوق و اندیشه میخواهم: هوشیارانه تولید کنید، عمیق پژوهش کنید و محتوایی خلق نمایید که نه غذا برای ماشین، که نور برای انسان باشد. تاریخ، قضاوتگر فرصتهای از دسترفته است. اینبار، فرصت از دسترفته، خود اندیشه مستقل ماست. هوشیار باشیم.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟