گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ با گذشت یک سال از سقوط دولت بشار اسد و استقرار حکومت ابومحمد جولانی در دمشق، سوریه نه تنها به وعدههای ثبات و توسعه نرسیده، بلکه به عرصهای برای نمایش کامل شکست پروژههای حکمرانی وابسته به غرب و نفوذ تمامعیار رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
۱. از ادعای دموکراسی تا واقعیت سرکوب و انحصار
حکومت جولانی که با شعارهای ملیگرایانه و وعده گذار دموکراتیک قدرت را به دست گرفت، در عمل تنها به تثبیت یک حکومت انحصاری، وابسته و سرکوبگر منجر شده است. به جای تشکیل نهادهای فراگیر، قدرت در دست حلقهای بسته از نزدیکان جولانی متمرکز شده و هرگونه مشارکت واقعی اقلیتهای مهمی مانند علویان و دروزیها را نفی کرده است. این انحصار، نه تنها موجب رکود کامل فرآیندهای سیاسی مانند تدوین قانون اساسی جدید شده، بلکه مشروعیت داخلی و بینالمللی این حکومت را به شدت زیر سوال برده است.
۲. ناامنی نظامی و قیمومیت صهیونیستی
حادثهای که بیش از هر چیز ماهیت وابسته و ضعیف حکومت جولانی را عیان کرد، واکنش انفعالی و سکوت مطلق آن در برابر حملات گسترده رژیم صهیونیستی بود. در کمتر از دو هفته پس از سقوط اسد، نیروهای اسرائیلی با حملات سیستماتیک، بیش از ۹۰ درصد از توان دفاعی سوریه را نابود کردند. این ضربه مهلک، در سایه سیاست «سکوت استراتژیک» جولانی رخ داد و پیام روشنی داشت؛ امنیت سوریه قربانی توافق پنهان با محور صهیونیستی-آمریکایی شده است.
– اشغال نظامی: جنوب سوریه، به ویژه استان قنیطره، عملاً تحت اشغال کامل نظامی رژیم صهیونیستی درآمده و نیروهای اسرائیلی با آزادی کامل در آن تردد میکنند.
– خلع سلاح هدفمند: حکومت جولانی از تشکیل یک ارتش منظم ملی ناتوان است و گروههای مسلح تحت امر آن، فاقد سلاحهای سنگین و انسجام لازم هستند. این وضعیت، سوریه را به کشوری خلعسلاح و کاملاً وابسته به خواست خارجی تبدیل کرده است.
– هرج و مرج کنترلشده: ناتوانی در اعمال حاکمیت بر مناطق کلیدی مانند شمال حلب (تحت نفوذ ترکیه)، سویداء (خودمختار دروزینشین) و شمال شرق (تحت کنترل قسد)، تصویری از یک دولت شکستخورده و چندپاره ارائه میدهد.
۳. اقتصاد بیمار، وابسته و در آستانه فروپاشی اجتماعی
وعده معجزه اقتصادی جولانی نیز به سرابی تبدیل شده که عمق فاجعه را بیشتر آشکار میکند.
– شاخصهای فاجعهبار: اقتصاد سوریه نسبت به قبل از بحران ۲۰۱۱، حدود ۸۵ درصد کوچکتر شده است. نرخ بیکاری جوانان به ۶۰ درصد رسیده و نزدیک به نیمی از خانوارها درآمدی کمتر از سطح حداقل معیشت دارند.
– تحریمهای باقیمانده و وعدههای پوچ: تحریمهای فلجکنندهای مانند «قانون سزار» نه تنها لغو نشده، بلکه در غیاب یک دولت بینالمللی مشروع، امکان جذب سرمایهگذاری واقعی به صفر رسیده است. وعده افزایش ۴۰۰ درصدی حقوق کارمندان نیز در برابر تورم افسارگسیخته و پرداخت حقوق ناچیز ۲۰ تا ۱۰۰ دلاری، به سخره گرفته شده است.
– آینده تاریک: حتی در خوشبینانهترین سناریو با رشد اقتصادی ۷ درصد سالانه، بازسازی ویرانیهای سوریه به حداقل سه دهه زمان نیاز دارد. این در حالی است که فقدان کامل امنیت و ثبات، هر چشماندازی را غیرممکن میسازد.
۴. نقشه راه تجزیه؛ پروژه صهیونیستی و همکاری حکومت دمشق
وضعیت کنونی سوریه تصادفی نیست، بلکه گام به گام در راستای یک نقشه راه حسابشده برای تجزیه و تضعیف دائمی این کشور حرکت میکند. رژیم صهیونیستی با استفاده از جامعه دروزی به عنوان «کارت تجزیه»، در پی ایجاد یک منطقه خودمختار تحت نفوذ خود در جنوب سوریه است. سکوت و گاه همکاری ضمنی حکومت جولانی با این طرح، خطر تبدیل سوریه به سناریویی مشابه توافقهای ننگین اسلو را بیش از پیش واقعی میکند؛ توافقی که در نهایت به تثبیت اشغالگری و حذف حقوق ملت فلسطین انجامید.
آینده سوریه و درسهای آن برای منطقه
یک سال حکمرانی جولانی، به وضوح نشان داد که حکومتهای وابسته و فاقد پایه مردمی، حتی با حمایت گسترده منطقهای و بینالمللی، قادر به تأمین منافع ملی و امنیت کشور نیستند. سوریه امروز به آزمایشگاهی خطرناک تبدیل شده که در آن، قیمومیت امنیتی رژیم صهیونیستی، فروپاشی اقتصادی و نزاعهای قومیمذهبی کنترلشده، دست به دست هم دادهاند تا موجودیتی به نام «دولت سوریه» را به حاشیه ببرند.
درس بزرگ این رویداد برای ملتهای منطقه این است که امنیت و حاکمیت ملی، کالایی قابل معامله با غرب و رژیم صهیونیستی نیست. هرگونه سازش در این زمینه، نه تنها آرمانهای ملی را قربانی میکند، بلکه به از دست دادن تمامیت ارضی، حاکمیت و کرامت انسانی ملتها میانجامد. آینده سوریه، اکنون در گروی بیداری نیروهای میهنی و مقاومت در برابر این پروژه ویرانگر است؛ پروژهای که جولانی مجری خواسته یا ناخواسته آن شده و تاریخ به شدت از او و حامیانش حساب خواهد کشید.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟