به گزارش خبر۲۴،برف شبهنگام هنوز روی پشتبامهای شهرکرد نشسته و کوچههای باریک محله امامزاده دوخاتون زیر هوای سرد و نقرهای صبح آرام گرفته است. داخل کارگاه کوچک نمدمالی، بخار گرم آب با بوی پشم خیس در هم میپیچد.پیرمردی که سالهاست اینجا کار میکند، کپهای از موی بز سیاه را روی زمین میریزد؛ الیافی درشت، سبک و رها که انگار هیچکس ارزششان را نمیداند. با لحن آرامی میگوید: «اینها معمولاً یا میسوزند یا دور ریخته میشن… اما همینا تو کشورای دیگه میریزن تو خط تولید فیلتر.» و بعد مکث میکند: «ما هم میتونیم.»انگار همین گفتنِ ساده، قفل یک سؤال قدیمی را باز میکند؛ اینکه چگونه ممکن است روستایی با چند بز، چند نمدمال قدیمی و مشتی الیاف دورریختنی، بتواند مسیر صنعتی را تغییر دهد؟ مگر میشود موی بز، همین چیزی که سالها بخش زیادی از آن به قیمت ناچیز خامفروشی میشود، تبدیل به ماده اولیه صنعتی شود که اروپا به دنبال آن است؟ اما پاسخ، برخلاف تصور بسیاری، مثبت است. نه فقط مثبت؛ بلکه امروز پژوهشهای علمی، بازار جهانی، دادههای محیط زیستی و نیاز صنایع دقیقاً به همین نقطه اشاره میکنند.در سالهای اخیر، پژوهشگران در کشورهای صنعتی بهطور جدی به الیاف طبیعی بازگشتهاند؛ الیافی که هم قابلبازیافتاند و هم توان جذب ذرات آلاینده را دارند.در یکی از پژوهشهای منتشرشده در سال ۲۰۲۵، نتایج نشان میداد که الیاف طبیعی فشرده از جمله پشم و حتی موی حیوانات تا ۹۴ تا ۹۶ درصد آلایندههای گازی مانند SO₂ و NOₓ و بخش زیادی از ذرات معلق را جذب میکنند. این عدد، برای بسیاری از فیلترهای مصنوعی موجود در بازار، بهویژه نمونههای ارزانقیمت، یک رؤیاست.
-
اندازه متن
+
در کشورهای اروپایی، بهخصوص آلمان، شرکتهایی که فیلترهای قابلبازیافت تولید میکنند، الیاف فشرده طبیعی را «ماده اولیهی آینده» معرفی کردهاند.در همین روزهای اخیر، علی دوستی استاد دانشگاه تهران در حوزه کیفیت هوای داخل ساختمان توضیح میدهد که نمد طبیعی میتواند بخشی از ریزگردها و فرمالدئیدهای هوا را به دام بیندازد؛ آنهم بدون تولید ریزپلاستیک، بدون شیمی خطرناک، و بدون نیاز به فرآوری پیچیده. یعنی همان چیزی که امروز دنیا به دنبال آن است: فیلتر پاک، فیلتر سبز، فیلتر پایدار.در چنین شرایطی، ایران چه دارد؟ پاسخ روشن است: انبار عظیمی از موی بز، با تراکمی کمنظیر و طبیعی.در دامنههای چهارمحالوبختیاری، ایلام، کرمان و خراسان، سالانه هزاران تُن موی بز تولید میشود. دامدارها میگویند بیش از نیمی از آن بیاستفاده میماند. برخی آن را میسوزانند، برخی دور میریزند و برخی هم با قیمت چند ده هزار تومان به دلالها میفروشند. پشم؛ همین ماده خام، وقتی در کارگاههای اروپایی وارد خط تولید میشود و تبدیل به نمد صنعتی محرک جریان هوا میشود، قیمتش گاهی میلیاردها دلار برابر افزایش پیدا میکنداو میگوید: «برای بعضی فیلترهای صنعتی، همین تراکم طبیعیه که کار رو درمیاره. بعضی از پلیاسترهای وارداتی همین رفتار رو ندارن. موی بز خودش ذاتاً شبیه یه فیلتره.»با همین جمله ساده، تصویر بزرگتری روشن میشود: ایران الیافی دارد که برای ساخت فیلتر به دنیا فروخته میشود، اما خودش هنوز آن را خوب نمیشناسد.
از کارگاه نمدمالی شهرکرد، مسیر را به سمت محله تاریخی چالشتر ادامه میدهم. در یکی از خانهها صدای کوبیدن پشم روی سنگ به گوش میرسد. خانوادهای که نسلها نمدمال بودهاند، حالا پسر جوانشان که مهندسی مکانیک میخواند در کنار کار سنتی، درگیر یک رؤیا شده: «اگر بشه نمد سنتی رو صنعتی کرد، از همین روستا میتونیم فیلتر تولید کنیم. همه چیزش هست: پشم، موی بز، آدم، کار… فقط یه پل بین سنت و تکنولوژی کم داریم.»در حالی که او حرف میزند، مادر خانواده مشغول پهنکردن پشمهای شستهشده است. بخارِ آب از لگن بلند میشود و نور صبح روی الیاف دودیرنگ بز میافتد. او میگوید: «پشم همیشه کنار ما بوده. اما کی فکرشو میکرد یه روز بگن همین پشم میتونه هوا رو تمیز کنه؟»
در بازار جهانی، شرکتها برای تولید فیلترهای «سبز» حاضرند هزینه بالاتری بپردازند؛ زیرا مشتری امروزی بهدنبال محصولی است که نه فقط کارآمد، بلکه پاک، قابلبازیافت و غیرپلاستیکی باشد.
فیلتر طبیعی بعد از مصرف، میتواند دوباره به الیاف بازگردد، کمپوست شود، یا دوباره بازیافت شود؛ چیزی که برای فیلترهای مصنوعی، تقریباً غیرممکن است.اما شاید زیباترین بخش ماجرا این باشد که این صنعت وقتی در ایران شکل بگیرد، فقط یک فرصت اقتصادی نیست؛ بلکه یک فرصت روستایی است. یک خط تولید کوچک فیلتر طبیعی، میتواند ۴۰ تا ۵۰ نفر را مستقیم و تا ۲۰۰ نفر را غیرمستقیم درگیر کار کند؛ از دامدارانی که موی بز را جدا میکنند گرفته تا افرادی که آن را میشویند، خشک میکنند، نمد میسازند، لایه نمد را برش میدهند و فیلتر را میدوزند.
در نزدیکی سامان، در یک کارگاه کوچک، مردی به نام «علی رضایی» که سالها در کار با فیلترهای صنعتی بوده میگوید: اگر نمد طبیعی با تراکم مطلوب تولید شود، میتوان آن را در سیستمهای تهویه صنعتی، کارگاهها، ساختمانها و برخی صنایع سبک جا داد.
او میگوید: «فیلترهای مصنوعی بعد از استفاده فقط زباله میشن. اما فیلتر طبیعی دوباره به چرخه برمیگرده. دنیا به این نگاه برگشته؛ ما چرا عقب بایستیم؟»اما مسیر خالی از سختی نیست. نمد طبیعی در شرایط دمای بسیار بالا یا تماس مستقیم با مواد شیمیایی خورنده ممکن است دوام کافی نداشته باشد.برای همین هم صنایع سنگین مثل فولاد یا پتروشیمی هنوز نیازمند الیاف صنعتی ویژهاند. اما برای دهها صنعت دیگر، از تصفیه هوا و کارگاه و بیمارستان گرفته تا دستگاههای تهویه و غبارگیرهای سبک، نمد طبیعی میتواند جایگزین واقعی باشد.این همان جایی است که سیاستگذاری باید وارد شود. اگر مرکز استاندارد نمد صنعتی، آزمایشگاه تست فیلتراسیون و خطوط تحقیق و توسعه در استانها ایجاد شود، در کمتر از پنج سال این صنعت میتواند خود را در کشور تثبیت کند.در پایان مسیر، دوباره به کارگاه اول برمیگردم. همان پیرمردی که صبح موی بزها را روی زمین ریخت، حالا آماده جمع کردن ابزار است.دستش را روی یکی از نمدهای نیمهخشکشده میکشد و میگوید: «این کار ماست. این پشم و موی بز همیشه با ما بوده. اما اگر یه روزی اینا برن تو کارخانهها و فیلتر بشن، اون روز میفهمیم که هم سنتمون زنده مونده، هم کشورمون یه قدم جلو رفته.»
پشم و موی بز، سالها در حاشیه مانده بود؛ نه صنعتی آن را جدی گرفت، نه سیاستگذاریها توجهی نشان دادند. اما امروز که دنیا بهسوی مواد طبیعی و قابلبازیافت حرکت میکند، شاید وقت آن رسیده که به داراییهای خاموش خودمان نگاه تازهای بیندازیم. گاهی راه رسیدن به آینده پیچیده نیست؛ فقط نیاز دارد کسی بفهمد چیزی که دور میریزیم، میتواند صنعت فردا باشد.و شاید، در همین کارگاههای کوچک و دود گرفته نمدمالی، بذر یک صنعت جهانی نهفته باشد؛ صنعتی که اگر جدی گرفته شود، میتواند روستاهای کوچک را به نقشه اقتصاد پاک جهان متصل کند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟