رسانه تصویری خبر۲۴

مانیفست بی‌وطنی و دعواهایی بر سر لحاف قدرت

مانیفست بی‌وطنی و دعواهایی بر سر لحاف قدرت

سال‌هاست درگیری‌های فراوانی میان ضد انقلاب در جریان است که اصلی‌ترین آن، این است که کدام شخص یا جریان، رهبری براندازان را در دست دارد و مسئله بیشتر قدرت و بی‌وطنی است تا موضوعات دیگر.

- اندازه متن +

به گزارش خبر۲۴،تجمعات هنجارشکنانه ضد ایرانی که یکشنبه هفته گذشته در سبزوار و به بهانه مراسم ختم خسرو علی‌کردی کلید خورد و روز جمعه ۲۱ آذر با حضور چند چهره مشهور ضد ایرانی در مشهد ضریب داده شد، یک پروژه ضد امنیتی واضح است که دلایل مختلفی برای تشریح آن وجود دارد. شبکه‌های ضد ایرانی خارج‌نشین مطابق انتظار با کوچک‌ترین اقدامی در ایران ماهیت خود را علنی کرده و به روابط عمومی آشوب تبدیل می‌شوند؛ چهره‌های تکراری کاسب براندازی در میدان حضور یافته و بیانیه گروه‌های تروریستی را قرائت می‌کنند؛ بازمانده پهلوی نیز برای فاکتور کردن ماجرا و ارائه گزارش‌کار به رژیم تروریستی صهیونیستی و دولت‌های غربی و دریافت فاند مالی بیشتر، پیام ویدئویی می‌دهد و در داخل هم یکی از نزدیکان فرد فوت شده به عنوان پوشش مطالبه‌گری انتخاب می‌شود.این سناریو تکراری، به قدری عریان است که حتی خود اپوزیسیون را نیز نمی‌تواند قانع کند چه برسد به تماشاگران صحنه‌.

جنگ قدرتی که در مشهد سر باز کرد
اپوزیسیون که تاکنون بارها از جمله در پاره شدن منشور همبستگی ناتوانی خود در شریک شدن یک فاند مالی را به رخ کشیده بودند در تجمع چند ده نفره مشهد نیز قدرت اجماع با یکدیگر را نداشته و علیه هم شعار می‌دهند. سلطنت‌طلبان با لعنت بر مجاهدین خلق به نرگس محمدی حمله می‌برند و برادر خسرو علی‌کردی در دفاع از نرگس محمدی به آن‌ها می‌گوید که «خفه شو». این دعوا نشان می‌دهد که خود اپوزیسیون حاضر نیز ابایی از افشای پروژه‌ای بودن آن ندارند و دعوای آن‌ها صرفاً برای مصادره عواید مالی این پروژه ضد ایرانی است نه بیشتر.
رضا پهلوی، کسی است که در میان براندازان بیشتر از همه خود را رهبر اپوزیسیون دانسته و در عین حال کم‌تر از همه مورد توجه قرار گرفته است. به عبارتی دیگر، ربع پهلوی را حتی خود براندازان هم جدی نمی‌گیرند. او در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۱، در سخنانش ادعای رهبری برادازان را داشت و مدعی بود که او جایگزین جمهوری اسلامی خواهد بود.مهدی فتاپور، کارشناس اینترنشنال، در اظهاراتی می‌گوید که «مردم ایران هیچ جایگاهی برای رضا پهلوی قائل نیستند». علی افشاری، از دیگر چهره‌های برانداز نیز در شبکه سعودی اینترنشنال تصریح داشت که رضا پهلوی، «عامل ایجاد مشکل برای مخالفان جمهوری اسلامی است» و معتقد بود که او «جایگاهی برای دموکراسی قائل نیست» و «قصد دارد راه پدر و پدربزرگش را طی کند». افشاری معتقد است که شعار «رضا شاه، روحت شاد»، از سوی مردم نیست و ساخته لیدرهای سلطنت‌طلب است.
توهم خود رهبر پنداری براندازان
این جنگ قدرت و البته توهم قدرت پیش از این در روح الله زم نیز وجود داشت، زم که در اعترافاتش محوری تحت عنوان «فضای سیاسی خارج از کشور»، ترسیم می‌کرد، مدعی بود که «هر کس می‌خواهد کاری انحام دهد، باید با روح الله زم ببندد». او که خود را «رهبر اعتراضات سال ۹۶ می‌دانست»، مدعی بود که «پشتیبانی جریان‌های مختلف، از علی‌نژاد گرفته تا پهلوی»، با او بوده است و «همه با زم هماهنگ بودند». او در مورد امیر عباس فخرآور، یکی از چهره‌های معروف اپوزیسیون گفته بود که «یک هرزه سیاسی است»! زم معتقد بود که رضا پهلوی یک «شخصیت پوشالی» دارد که به دنبال «عشق و حال خودش» است. زم در سخنانش در حالی که آزاد بود و در فرانسه حضور داشت، با تمسخر رضا پهلوی، او را شخصیتی بی‌عقل می‌دانست که «شب‌ها در خانه خودش سان می‌بیند»! زم در ادامه صحبت‌های خود معتقد بود که خود رضا پهلوی و فرح هم قبول دارند که «زم رهبر مخالفین است».
در این بین گروه دیگری از دشمنان ایران حضور دارند که سایر براندازان در پشت صحنه ارتباط نزدیکی با آن‌ها دارند اما به قدری در میان افکار عمومی مردم ایران بدنام هستند که براندازان سعی می‌کنند در ظاهر فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنند. منافقین که سال‌ها در ایران دست به جنایت‌های مختلف زدند، از حمله مسلحانه به مردم عادی گرفته تا بمب گذاری در نقاط عمومی شهر، چهره منفوری میان مردم ایران دارند و هیچ گاه جنایاتشان از ذهن مردم پاک نمی‌شود.بنابراین، با وجود آن که همه براندازان با منافقین در ارتباط هستند، سعی دارند در ظاهر، فاصله خود را با منافقین حفظ کنند. حتی علی کریمی که حاضر شد با اکثر براندازان همکاری کند، زمانی به مریم رجوی می‌گوید «خفه شو» تا چهره خود را خوب نگه دارد. با این حال، مریم رجوی همچون مصی علی‌نژاد، ربع پهلوی و سایر چهره‌ها، خود را رهبر جریان دانسته و حتی ادعای ریاست جمهوری در دوران گذار را داشته است. اما او هم مانند سایر مدعیان رهبری بر اپوزیسیون، توسط خود براندازان جدی گرفته نشد.
امروز منافقین به قدری بی‌آبرو هستند که اگر کسی بخواهد به براندازان توهین کند، به آنها می‌گوید آلبانی نشین! یکی دیگر از افرادی که نزدیک به منافقین است حامد اسماعیلیون نام دارد که زمانی ادعای رهبری اپوزیسیون را داشت. به خصوص بعد از آن که اولین بار جمعیتی محدود در تورنتو کانادا دور او جمع شد.ابن نکته را باید گفت که سایر جریان‌های برانداز همان گونه که با امثال ربع پهلوی و مصی علی‌نژاد در مورد رهبری اپوزیسیون رفتار کردند، به سراغ حامد اسماعیلیون رفتند. شبکه صدای آمریکا با تیتر «آیا حامد اسماعیلیون به دنبال کسب قدرت سیاسی است؟» به استقبال او رفت.
منفورترین ها هم ادعای رهبری اپوزیسیون را دارند
شاهین نجفی نیز که خود را عضو مهمی در جریان برانداز می‌داند، در ویدئویی در مورد رهبری حامد اسماعیلیون بر اپوزیسیون گفته بود که «هی نگید رهبر و این را از مغز خود بیرون کنید»، براندازان سعی دارند ضمن عدم نقد صریح او، از دادن نقش رهبری به اسماعیلیون خودداری کنند.با این حال تاکنون مشخص شده است که کاوه شهروز، وکیل حامد اسماعیلیون، ارتباط نزدیکی با منافقین داشته است. همچنین طرح جلد کتاب حامد اساعیلیون که در سال ۹۳ منتشر شد، برگرفته از پایگاه اشرف منافقین بوده است.
در همین راستا این نکته را باید گفت که سال‌هاست که دعواهای فراوانی میان ضد انقلاب وجود دارد که اصلی‌ترین آن، این است که کدام شخص یا جریان، رهبری براندازان را در دست دارد و مسئله بیشتر قدرت است تا موضوعات دیگر.با وجود اختلافات پررنگ، نزاع‌های لفظی و مرزبندی‌های ظاهراً ایدئولوژیک، فصل مشترک بخش عمده جریان‌های ضدانقلاب و اپوزیسیون جمهوری اسلامی را نه می‌توان در برنامه‌ای منسجم برای آینده ایران یافت و نه در قرائتی واحد از مطالبات جامعه، بلکه باید آن را در «جنگ قدرت» جست‌وجو کرد. دعواهایی که در ظاهر با عناوینی چون اختلاف راهبرد، تفاوت گفتمانی یا حتی تعارض شخصیتی بروز می‌کند، در عمق خود رقابتی فرسایشی بر سر تصاحب رهبری، سهم‌خواهی سیاسی و قرار گرفتن در جایگاه تصمیم‌ساز فرضی فردای قدرت است.همین منازعه پنهان بر سر تقدم و تأخر، سبب شده است که ائتلاف‌های اپوزیسیونی عموماً ناپایدار، مقطعی و شکننده باشند؛ اتحادهایی که به‌محض نزدیک شدن به توزیع نقش و وزن سیاسی، به تقابل و حذف متقابل تبدیل می‌شوند. در چنین فضایی، اختلافات نه از سر تنوع دیدگاه، بلکه محصول رقابت برای دیده‌شدن، جذب حمایت خارجی و تثبیت مرجعیت سیاسی است.از این منظر، تنش دائمی میان جریان‌های مخالف، بیش از آنکه نشانه پویایی سیاسی باشد، بازتاب فقدان یک پروژه ملی مشترک و غلبه منطق قدرت‌طلبی بر هرگونه همگرایی واقعی است.
ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *