گزارش اختصاصی خبر۲۴،تصمیم اخیر بیبیسی برای ممنوعیت بهکارگیری واژه «صهیونیست» در نقد اسرائیل، را نمیتوان یک اصلاح زبانی یا حساسیت حرفهای ساده تلقی کرد. این تصمیم، بیش از هر چیز، نشانه ورود رسمی رسانهای مدعی بیطرفی به پروژهای است که سالهاست صهیونیسم بهدنبال آن است؛ جدا کردن اسرائیل از ریشه ایدئولوژیکش و نامرئیسازی صهیونیسم در افکار عمومی جهان.
بیبیسی با این اقدام، نهتنها از جایگاه رسانهای خود عقبنشینی کرده، بلکه عملاً یک خدمت راهبردی به صهیونیسم ارائه داده است؛ خدمتی که کارکرد آن، تضعیف زبان نقد و خلع سلاح مفهومی منتقدان اسرائیل است.
حذف نام ایدئولوژی، تطهیر پروژه
صهیونیسم یک «برچسب احساسی» یا «هویت مذهبی» نیست که نیاز به محافظت اخلاقی داشته باشد؛ صهیونیسم یک ایدئولوژی سیاسی مشخص، تاریخی و مستند است که بنیان نظری تأسیس و استمرار دولت اسرائیل را شکل داده است. حذف این واژه از ادبیات رسانهای، به معنای پاک کردن صورتمسئله است.
وقتی خبرنگار اجازه دارد از «دولت اسرائیل» انتقاد کند اما حق ندارد از «صهیونیسم» نام ببرد، نقد از سطح ساختاری به سطح اجرایی تنزل پیدا میکند. در این مدل، جنایت، اشغال، تبعیض و آپارتاید، به خطاهای مقطعی یک دولت تقلیل مییابد، نه پیامدهای منطقی یک ایدئولوژی.
این دقیقاً همان چیزی است که صهیونیسم سالها بهدنبال آن بوده؛ دولتی شدنِ کاملِ بحران و حذف ریشههای فکری آن از میدان داوری عمومی.
بیبیسی؛ از رسانه ناظر به بازیگر فعال
نکته نگرانکنندهتر، نقش فعال بیبیسی در این فرآیند است. این تصمیم نه در قالب توصیه، بلکه در قالب یک دوره آموزشی اجباری و با مشارکت نهادهای مشخص هویتی و امنیتی تدوین شده است. این یعنی تحریریه، دیگر صرفاً ناظر روایت نیست؛ بلکه به بخشی از زنجیره مدیریت روایت تبدیل شده است.
بیبیسی در عمل پذیرفته است که نقد صهیونیسم، خط قرمز است، اما نقد قربانیان صهیونیسم همچنان مجاز. این جابهجایی نامتقارن، چیزی جز همراستایی رسانهای با منافع اسرائیل نیست، حتی اگر در لفافه اخلاق رسانهای بستهبندی شود.
صهیونیسم؛ ایدئولوژیای که نباید نام برده شود!
تناقض بزرگ ماجرا آنجاست که خود بنیانگذاران اسرائیل، صهیونیسم را صراحتاً ایدئولوژی حاکم بر این رژیم معرفی کردهاند. از هرتزل تا بنگوریون، صهیونیسم همواره هویت سیاسی اسرائیل بوده است. حالا بیبیسی، در قرن بیستویکم، تلاش میکند این پیوند را در سطح زبانی قطع کند.
این رفتار، نه دفاع از یهودیان، بلکه سپر رسانهای برای صهیونیسم سیاسی است. تفکیک آگاهانه «یهودی» از «صهیونیست» سالهاست مطالبه منتقدان اسرائیل است، اما بیبیسی مسیر معکوس را انتخاب کرده: یکیسازی انتقاد از صهیونیسم با توهین به یهودیت، برای بستن دهان منتقدان.
جنگ روایتها؛ وقتی زبان سلاح است
آنچه امروز در بیبیسی رخ داده، بخشی از جنگ روایتهاست. در این جنگ، حذف یک واژه، گاهی مهمتر از سانسور یک تصویر است. وقتی نتوانی نام ایدئولوژی را ببری، نمیتوانی آن را به محاکمه بکشی.
بیبیسی با این تصمیم، بهجای ایفای نقش رسانه مستقل، به یک تصفیهخانه زبانی برای روایت صهیونیستی تبدیل شده است؛ رسانهای که نقد را مجاز میداند، به شرطی که بیخطر، بیریشه و بیاثر باشد.
سرویس رسانهای به پروژه اشغال
این تصمیم بیبیسی، نه یک خطای کوچک حرفهای، بلکه یک انتخاب سیاسی آشکار است. انتخابی که به صهیونیسم کمک میکند از زیر بار نقد ایدئولوژیک فرار کند و خود را صرفاً در قالب «یک دولت مثل سایر دولتها» بازتعریف کند.
در نهایت، باید گفت؛ بیبیسی با مهندسی واژگان، یک خدمت استراتژیک به صهیونیسم ارائه داد؛ خدمتی که هدفش نه حفظ اخلاق رسانهای، بلکه کاهش قدرت مفهومی مقاومت و منتقدان اسرائیل در عرصه افکار عمومی جهانی است.
وقتی رسانهای جرأت نام بردن از ایدئولوژی اشغال را ندارد، دیگر نمیتواند مدعی بیطرفی باشد؛ حتی اگر هنوز با همان لحن خونسرد خبر بخواند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟