گزارش اختصاصی خبر۲۴،سینا جعفری.
یکی از سیاست های مستمر ایالات متحده آمریکا به خصوص بعد از پایان جنگ جهانی، دخالت در امور داخلی سایر کشورها، برچیدن دولت های مستقل در سایر کشور و ایجاد تنش و درگیری بین دولتهای جهان بوده است و به همان میزان غفلت از مطالبات دم دستی جامعه نیز به وضوح قابل مشاهده بوده است. سبک و سیاق دولتمردان آمریکایی منجر به آن شده است که امروز شاهد رویگردانی افکار عمومی آمریکا از سیاست ها و دکترین سیاست خارجه این کشور در عرصه داخلی و بین المللی باشیم.
کاهش اعتماد عمومی به دولتمردان آمریکایی اعم از جمهوری خواه و دموکرات یکی از موضوعاتی است که به صورت ویژه و گسترده مورد توجه رسانه های آمریکایی قرار گرفته است به طوری که طی یک ماه اخیر بارها رسانه های وابسته به دو حزب مشهور ایالات متحده آمریکا دراین باره مطالبی را تولید کرده اند.
امروز در شرایطی که بخش اعظم سخنرانی ها و موضع گیری رئیس جمهور این کشور و مقامات ارشد دولت ترامپ را ضرورت حمله به کشور ونزوئلا؛ ایران، لبنان و کره شمالی و برخی از دیگر کشورها به خود اختصاص داده است و دخالت در امور داخلی کشور جزءلاینفک رویکرد کاخ سفید است، رسانه های داخلی این کشور از وضعیت بغرنج اوضاع اقتصادی مردم و رویگردانی جامعه از کاخ سفید سخن به میان می آورند.
با بازخوانی بخشی از مطالب انبوهی از رسانه های آمریکایی از بلومبرگ، نیویورک تایمز و اکونومیست گرفته تا چهره های مشهور آمریکایی که همگی روی یک موضوع متفق القول هستند، می توان درک بهتری از وضعیت این روزهای آمریکا بدست آورد. به طوری که می توان اینگونه گفت که جامعه جهانی در حال تماشای سناریوی فروپاشی یک هژمونی می باشد، آنهم در شرایطی که این هژمونی در تلاشی سراسیمه برای بازتحمیل سلطه در جهانی است که بهسرعت از کنترل آن خارج شده است، می باشد.
رسانه های آمریکایی از تشدید مشکلات داخلی این کشور روایت می کنند
شنبه گذشته ، شبکه آمریکایی بلومبرگ در گزارشی می نویسد : «از میان تحولات کلیدی آمریکا، مهمترین آنها، فروپاشی اعتماد به توانایی دولت ترامپ در مدیریت اقتصاد بود.» در همان روز روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در مقاله ای ایجاد شکاف بین دولت و مردم آمریکا را مورد تاکید قرار می دهد و می نویسد : «مردم آمریکا با خواستههای پنهان و آشکار دولت آمریکا، همراهی نکردهاند؛ دیگر، کمتر کسی میخواهد از دولت، دفاع کند.»
یا نشریه اقتصادی اکونومیست در تحلیلی جامع بررسی می کند که چرا محبوبیت دونالد ترامپ کاهش یافته است و چرا مردم از کاخ سفید رویگردان شده اند؛ د بخشی از این گزارش می خوانیم :«در حال حاضر، امتیاز خالص محبوبیت اقتصادی دولت ترامپ، به منفی ۱۷ درصد رسیده است! محبوبیت منفی یک اصطلاح آماری–سیاسی است و به این معناست که تعداد مخالفان یک فرد یا سیاست از تعداد موافقان آن بیشتر است؛ دادهها نشان میدهد میزان رضایت از عملکرد ترامپ در موضوعاتی مانند تورم، قیمتها، مالیات، اشتغال و اقتصاد، مهاجرت و امنیت ملی روندی نزولی داشتهاند.»
به ماه قبل میلادی بر می گردیم جای که مرکز تحقیقات آمریکایی پیو نیز در گزارشی قابل تامل تاکید می کند: «اعتماد عمومی آمریکاییها به دولت فدرال، به ۱۷ درصد کاهش یافته است، که این رقم، یکی از پایینترین سطوح ثبت شده در نزدیک به ۷ دهه اخیر به شمار میرود.»
اینها در حالی است که قیمت جهانی هر اونس طلا، به بیش از ۴۵۵۰ دلار رسیده، و اعتماد جهانی به دلار، کاهش یافته است؛ در حالی که ارزش طلا در سال ۲۰۲۵ حدود ۷۰ درصد رشد یافته، اکثر ارزهای دیجیتال نیز، منفی بودهاند و بیتکوین، تلاش میکند، از ثبت سومین ماه ضرر متوالی، جلوگیری کند.
سقوط یک هژمونی
پروفسور جان مرشایمر، نظریهپرداز و تحلیلگر برجسته آمریکایی: نیز در تحلیل جالب اینگونه می گوید:«ما در حال تماشای سناریوی فروپاشی یک هژمونی، هستیم؛ ما، نه با تهدیدی خارجی، بلکه با فرآیند فروپاشی امپراتوری آمریکا روبرو هستیم؛ لرزههای یک زلزلهی عظیم ژئوپلیتیک که معماری امنیتی غرب را که از سال ۱۹۴۵ تاکنون پابرجا بوده تهدید به فروپاشی میکند؛ ایالاتمتحده در حال حاضر سیاست خارجهای را دنبال میکند که جز تلاشی سراسیمه برای بازتحمیل سلطه در جهانی که بهسرعت از کنترلش خارج میشود، نام دیگری نمیتوان بر آن گذاشت.» در واقع، ما از جهانی با رقابتِ مدیریتشده، به جهانی با درگیریِ مهارنشده در حال حرکت هستیم؛ ایالات متحده به قدرتی غیرقابل پیشبینی، تهاجمی و منزوی تبدیل میشود، و در دنیای بیرحم سیاست بینالملل، انزوا مقدمهٔ شکست است؛ آمادگی برای جنگ، خودکشی است؛ ما داریم خودمان را مات میکنیم.
کج فهمی سیاسی ممنوع
علیرغم آنچه غربگراهای داخلی از صحنه سیاست منطقه ای و بین المللی فهم می کنند آمریکایی با انبوهی از مشکلات داخلی و بیرونی مواجهه است به طوری که در برآوردن مطالبات مردم خود نیز عاجز است چه رسد به آنکه مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه ایرانی را بتوانند حل و فصل کند کمااینکه با گشت و گذاری در اخبار و گزارش های رسانه های داخلی آمریکایی می توان درک درست و نه هیجانی از وضعیت ایالات متحده امریکا بدست آورد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟