گزارش اختصاصی خبر۲۴،در میدانی که توپ و تانک خبری نمیآورد، اما سرنوشت ملتها رقم میخورد، فرمانده کل قوا با صدور فرمانی راهبردی، نقشه جدیدی برای نبرد ارائه دادهاند. میدان، عرصه رسانه است و سلاح، روایت. سخنان اخیر رهبر معظّم انقلاب اسلامی نه یک توصیه، که فرمانی است برای تغییر «آرایش جنگی» در جبههای که امروز در تعیین سرنوشت مقاومت، همتراز با میدان رزم نظامی اهمیت یافته است. ایشان با تأکید بر خروج از حالت تدافعی محض، بر ضرورت «تهاجم برنامهریزیشده» و «هدفگیری نقاط ضعف دشمن» برای تحمیل روایت حقیقی به افکار عمومی جهانی پای فشردند.
نقاط سست پیکره رسانهای غرب؛ فرصتی برای ضربهزنی
تحلیل رهبر انقلاب از میدان، صرفاً کلیگویی نبود. ایشان با واکاوی دقیق رویدادهای چند ماه گذشته، سه نقطه ضعف استراتژیک را در پیکره به ظاهر فاخر رسانهای غرب و رژیم صهیونیستی نشانه گرفتند:
– فروپاشی گفتمان حقوق بشری غرب: کشتار کودکان غزه و اسناد نسلکشی، آنچنان پوکی ادعاهای اخلاقی غرب را عیان کرده که حتی دیوارهای بلند سانسور نیز توان پنهانکردن آن را ندارند.
-بیداری نسلی در قلب دانشگاههای غرب: تبدیل «چفیه» از نماد مقاومت فلسطین به پرچم اعتراضات دانشجویی در آمریکا و اروپا، گواه بیداری عمیقی است که رسانههای جریان اصلی از توضیح آن عاجزند.
-ترکخوردگی افسانه شکستناپذیری رژیم صهیونیستی: گزارشهای خود غربیها از بحرانهای عمیق داخلی و ناتوانی در تأمین امنیت، تابوی هاله مصنوعی قدرت این رژیم را شکسته است.
در این تحلیل، رسانه انقلاب و مقاومت دیگر مجاز نیست تنها به پاسخ به شبهات بپردازد. «حمله به این نقاط ضعف، پیششرط تثبیت روایت حقیقی است.
مختصات یک آرایش جنگی اثربخش
اما چگونه باید به این فرمان عمل کرد؟ رهبر انقلاب با ترسیم مختصات «آرایش جنگی رسانهای»، آن را فراتر از فعالیتهای پراکنده و سلیقهای دانستند. اولین شرط، «تصمیم شناختی» است؛ یعنی دیدن میدان رسانه به مثابه یک عرصه برنامهریزیشده نبرد که اولویتهای آن نه از علایق جناحی، که از «شناخت راهبرد دشمن» استخراج میشود.
دوم «اثرمحوری» به جای تولیدمحوری صرف است. حجم انبوه تولید محتوا، اگر نتواند باور مخاطب هدف را دچار تزلزل یا تحول کند، ارزش عملیاتی چندانی در نبرد ندارد.
سوم «شبکهای بودن» است. در این نبرد، هر فرد یک گره ارتباطی و هر بازنشر یک عملیات است. پیروزی از آن شبکهای یکپارچه و هماهنگ است که بتواند پیام را با حداکثر نفوذ به قلب میدان دشمن برساند.
سربازان باایمان و فرماندهان شجاع
در این میدان، سربازان کسانی هستند که با سلاح خلاقیت و تخصص، ذهن مخاطب را هدف میگیرند. شرط اول، ایمان راسخ به حقانیت راه است، اما کافی نیست. «سواد ارتباطات، شناخت مخاطب، خلاقیت و فهم الگوریتمهای رسانهای» اسلحههای این سربازان است.
در سطح فرماندهی نیز معیارها تغییر میکند. مدیران این جبهه نمیتوانند در دام رقابتهای جناحی یا باندبازی بیافتند. «تجربه، شجاعت و تکلیفشناسی» نسبت به آرمانهای انقلاب، ملاک گزینش فرماندهان رسانهای است. ساختار فرماندهی نیز باید آنقدر انعطافپذیر باشد که بتواند بهسرعت از «جنگ روایت» به «جنگ احساس» تغییر موضع دهد.
جنگی همهگیر با مسئولیتی همگانی
ویژگی عصر حاضر، «شبکهای» بودن این جنگ است. این به معنای پایان یافتن مرز بین تولیدکننده و مصرفکننده خبر است. هر کاربر در فضای مجازی، با یک بازنشر هوشمندانه یا یک تولید محتوای ساده اما اثرگذار، میتواند به یک «گره» مؤثر در شبکه مقاومت تبدیل شود. پیروزی نهایی، منوط به درک این نقش همگانی و پذیرش مسئولیت تاریخی در این عرصه است.
رهبر انقلاب با فرمان تهاجم رسانهای، خط بطلانی بر رویکردهای منفعل و انفعالی کشیدند. در نبرد امروز، رسانه سلاح اصلی است و میدان آن، پهنه بیانتهای ذهن و قلب بشریت است. پیروزی در گرو ترکیب هوشمندانه «ایمان، تخصص، شجاعت و شبکهای بودن» است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟