به گزارش خبر۲۴، در سالهای اخیر، روابط ایران و آمریکا با فرازونشیبهای متعددی همراه بوده است. با وجود برگزاری چند دور مذاکره میان دو کشور در دولت فعلی، ایالات متحده همچنان به اقدامات خصمانه خود از جمله تحریمهای گسترده و تهدیدات نظامی ادامه داده است. این تناقض رفتاری نشان میدهد که آمریکا بهرغم اظهار تمایل دیپلماتیک، درصدد تداوم فشار حداکثری علیه ایران است. در این گزارش، به بررسی روند مذاکرات، اقدامات خصمانه آمریکا، اهداف احتمالی این کشور و راهکارهای ضروری برای ایران جهت مقابله با این تهدیدات پرداخته میشود.
ظاهر دیپلماتیک، باطن خصمانه
در ماههای اخیر، ایران و آمریکا سه دور مذاکره غیرمستقیم، عمدتاً در قالب مذاکرات احیای برجام و صرفا در موضوعات هستهای، برگزار کردند. با این حال، همزمان با این گفتوگوها، آمریکا اقدام به تصویب چهار بسته تحریمی جدید علیه ایران کرد. این تحریمها که بخشهای اقتصادی، انرژی و نظامی ایران را هدف قرار دادهاند، نشان میدهد که واشنگتن بهرغم حضور در مذاکرات، به سیاست «فشار حداکثری» خود پایبند است.
علاوه بر تحریمها، مقامات آمریکایی بارها ایران را به اقدام نظامی تهدید کردهاند. برای مثال، در اظهارات اخیر برخی مقامات کاخ سفید و پنتاگون، گزینه نظامی بهعنوان یک ابزار فشار مطرح شده است. همین دو روز گذشته بود که وزیر دفاع ایالات متحده ایران را تهدید به حمله نظامی کرد. این در حالی است که مذاکرهکنندگان آمریکایی در میز گفتوگو ادعا میکنند که به دنبال راهحل دیپلماتیک هستند. این تناقض در رفتار، باید زنگ خطری هم برای مسئولان و هم برای افکار عمومی باشد تا روند پیشرفت در کشور و پیشبرد امور حیاتی را به این مذاکرات و نتایج ان گره نزنند.
ریشهیابی علل تناقض در رفتار آمریکایی
یکی از اهداف اصلی آمریکا از تحریمها و فشارهای سیاسی، تضعیف اقتصاد ایران و کاهش تواناییهای منطقهای این کشور است. تاثیر روانی اخبار مذاکره بر بازارهای مالی داخلی یکی از نقاط ضعفی است که میبایست دولت و مسئولان مربوطه تدبیری برای آن بیاندیشند. شاخصهای اقتصادی کشور نباید با لفاظیهای چند تن از سران غرب دچار تغییرات اساسی شوند. از طرف دیگر تحریمهای نفتی و بانکی، محدودیتهای فناورانه و ممنوعیتهای مالی، همگی در راستای تحت فشار قرار دادن ایران طراحی شدهاند و به نوعی میتوانند دست برتر ایران را در مذاکرات مهار کنند.
آمریکا از طرف دیگر بهدنبال کاهش نقش ایران در غرب آسیا است. نفوذ جبهه مقاومت در عراق، سوریه، یمن و لبنان و همچنی حمایت ملتهای منطقه از این باور ضداسکتباری همواره از نگرانیهای واشنگتن و دیگر سردمداران غربی بوده است. از این رو، فشارهای سیاسی و اقتصادی میتواند بخشی از استراتژی بلندمدت آمریکا برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه باشد که در نهایت میتواند بر روابط کشورمان با کشورهای همسایه اثرگذار باشد.
برخی تحلیلگران معتقدند که آمریکا با تشدید فشارهای اقتصادی، به دنبال ایجاد نارضایتی عمومی در ایران است تا از این طریق، تغییرات سیاسی مورد نظر خود را اعمال کند. این استراتژی پیشتر در کشورهایی مانند ونزوئلا نیز به کار گرفته شده است. ایالات متحده برخلاف ظاهر که خود را طرفدار دیپلماسی نشان میدهد، از ابزارهای مختلفی برای فشار به ایران استفاده میکند تا بتواند قدرت چانهزنی ما را کاهش دهد.
بایدهای ایران در مقابل اقدامات آمریکا
ایران باید با اجرای کامل اقتصاد مقاومتی و بهکارگیری الگوهای جدید این شیوه از حکمرانی را با هدف تقویت اقتصاد داخلی در دستور کار قرار دهد. یکی از چالشهای اساسی اجرای این شیوه، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی است. از طرفی توسعه صنایع داخلی، افزایش صادرات غیرنفتی و تقویت همکاریهای اقتصادی با کشورهای همسایه میتواند از اثرات تحریمها بکاهد. فرصتهای اقتصادی دیگر از جمله عضویت در اتحادیههای غیروابسته به دول غربی راهکار دیگری برای تقویت بنیههای اقتصادی کشور است.
تنوع بخشیدن به شرکای اقتصادی و سیاسی، از جمله همکاری با چین، روسیه و کشورهای منطقه، میتواند فشارهای آمریکا را خنثی کند. عضویت در سازمانهای اقتصادی جدید مانند سازمان همکاریهای شانگهای نیز میتواند راهگشا باشد.
در ابعاد نظامی و امنیتی نیز تهدیدات آمریکا باید با تقویت توان دفاعی در حوزههای موشکی و پهپادی پاسخ داده شود. لحظهای درنگ در پیشرفتهای نظامی و دفاعی میتواند عاقبت نهچندان مطلوب برای ایران به جای بگذارد؛ چراکه دشمن برای تحمیل خواستههای خود و رسیدن به اهدافش از همهی گزینهها بهرهمند خواهد شد. حفظ و توسعه برنامههای دفاعی، نهتنها امنیت ملی را تأمین میکند، بلکه هزینه هرگونه اقدام نظامی علیه ایران را برای آمریکا افزایش میدهد که این اتفاق، طرف مقابل را وادار به بازنگری در طراحی و اجرای هرگونه عملیات علیه ایران خواهد کرد.
در حوزه دیپلماسی نیز ایران باید با هوشیاری تمام در مذاکرات حاضر شود و مسئولان این حوزه میبایست دقت فراوان برای انواع سناریوهای احتمالی را در نظر داشته باشند. ایشان باید از هرگونه توافق یکجانبه یا امتیازدهی بیضابطه خودداری و مذاکرات را در چارچوب مشخصی از تعاملات دوطرفه مدیریت کنند. تجربه برجام نشان داهد که آمریکا به تعهدات خود پایبند نمیماند؛ بنابراین، هرگونه توافق جدید باید شامل تضمینها و مکانیسمهای نظارتی مستحکم باشد.
روند مذاکرات ایران و آمریکا در کنار تداوم تحریمها و تهدیدات نظامی نشان میدهد که واشنگتن به دنبال ترکیبی از دیپلماسی و فشار برای پیشبرد اهداف خود است. ایران باید با تقویت اقتصاد، گسترش روابط بینالمللی و افزایش بازدارندگی نظامی، از منافع ملی خود دفاع کند. در عین حال، هوشیاری دیپلماتیک و اجتناب از افتادن در دام مذاکرات بیثمر، ضروری است.
موقعیت کنونی ایران در مذاکره با آمریکا را نه یک بده بستان ساده بلکه میتوان یک جنگ ترکیبی قلمداد کرد که در آن طرف مقابل دست از دشمنی برنداشته و در حوزههای گوناگون قصد اعلام فشار حداکثری را دارد. با این شرایط مسئولان ارشد و مقامات ردهبالای کشور در حوزههای اقتصادی، امنیتی، نظامی-دفاعی و دیپلماسی باید همگام با یکدیگر و با هوشیاری در تصمیمگیریها عمل کنند. وفاق و بصیرت ملت و مسئولان هر توطئهای از دشمن را خنثی و او را در رسیدن به اهدافش ناکام خواهد گذاشت.
انتهای پیام/