به گزارش خبر۲۴، طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران، جمعیت سالمندان کشور در سال ۱۴۰۴ به حدود ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر رسیده که از این میان، بیش از ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر – یعنی ۶۷ درصد – بدون همسر زندگی میکنند. این رقم دربرگیرنده مردان و زنانی است که به دلیل فوت همسر، طلاق یا هرگز ازدواج نکردن، دوران سالمندی را بهتنهایی سپری میکنند.
اما این فقط یک عدد خشک نیست؛ پشت این عدد، صدها هزار اتاق خاموش، نگاههای بیپاسخ و دلهایی تشنه ارتباط نشستهاند. تخمینها نشان میدهد که از این جمعیت، حدود ۳.۲ تا ۳.۵ میلیون نفر زن و حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر مرد سالمند تنها هستند.
تجرد میانسالان و موج دوم سالمندان تنها
مسئله فقط به امروز ختم نمیشود. بررسیها نشان میدهد که حدود ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت ۴۰ تا ۵۰ ساله فعلی کشور هنوز ازدواج نکردهاند. با ادامه این روند، ایران در دهههای آینده با موج دوم سالمندان تنها مواجه خواهد شد؛ نسلی که نهتنها همسر، بلکه خانوادهای سنتی در کنار خود نخواهد داشت.
طرحی برای زنان تنها؛ نقشهراهی برای سالمندی باکرامت
در واکنش به این چالش اجتماعی، دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور از سال ۱۴۰۳، اجرای یک طرح ملی برای توانمندسازی زنان سالمند تنها را آغاز کرده است.
در فاز نخست این طرح، بیش از ۵۱ هزار زن سالمند تنها در سراسر کشور شناسایی و تحت آموزشهای جسمی، روانی و اجتماعی قرار گرفتند.
آموزشها شامل مواردی مانند پیشگیری از افسردگی، مدیریت اضطراب، پیشگیری از افتادن، مراقبت از بیماریهای مزمن، مشارکت اجتماعی و آشنایی با خدمات حمایتی و روانشناختی بود. این آموزشها بهصورت ترکیبی از جلسات حضوری، بستههای چندرسانهای و مشاورههای فردی ارائه شدهاند.
از خودمراقبتی تا باشگاههای نشاط
بر اساس اعلام دبیرخانه، فاز دوم این طرح در سال ۱۴۰۴ نیز اجرا خواهد شد. در این مرحله، تشکیل گروههای همیار محلی، راهاندازی باشگاههای نشاط، توسعه مشاورههای آنلاین و گروهدرمانی برای زنان سالمند تنها در دستور کار قرار دارد.
هدف نهایی این طرح، به گفته مسئولان، «افزایش سلامت روان، حس ارزشمندی و مشارکت اجتماعی زنان سالمند» در سطح محله و خانواده است.
چرا این آمار نگرانکننده است؟
پدیده سالمندان تنها، صرفاً یک مشکل رفاهی یا خانوادگی نیست. بلکه نشاندهنده یک دگرگونی عمیق در بنیانهای اجتماعی و فرهنگی ایران است. جامعهای که روزگاری پیوندهای خویشاوندی، چتر حمایتی سالخوردگانش بود، امروز در حال عبور از آن سنت به سمت زیست فردگرایانه و تجردگرایانه است.
این روند، اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند به بحرانهایی همچون افسردگی گسترده، فرسایش سرمایه اجتماعی، و نابرابری مراقبتی منجر شود. مسئله فقط این نیست که سالمندان تنها هستند؛ مسئله این است که تنهایی آنها، آیینه آینده بسیاری از ماست.