به گزارش خبر۲۴،دهکبندی افراد جامعه یکی از مهمترین ابزارهای سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی در کشورها بهشمار میرود. دولتها بهمنظور شناخت دقیقتر از وضعیت معیشتی و اقتصادی خانوارها و همچنین توزیع عادلانه منابع و یارانهها، افراد جامعه را بر اساس شاخصهای درآمدی و رفاهی در گروههایی بهنام دهک تقسیم میکنند.
این تقسیمبندی باید براساس دادههای درآمدی، هزینهای و دارایی خانوارها انجام شود، به این ترتیب جامعه به ده بخش مساوی از نظر جمعیتی تقسیم میشود؛ بهگونهای که دهک اول نشاندهنده فقیرترین و دهک دهم معرف پردرآمدترین گروه است.
علت اصلی این دهکبندی آن است که دولت بتواند منابع محدود خود را بهشکلی هدفمند و عادلانه تخصیص دهد، بهعنوان نمونه، در حوزه یارانهها و حمایتهای اجتماعی، اگر همه افراد بدون توجه به توان مالی از یک میزان یارانه بهرهمند شوند، عدالت اقتصادی محقق نخواهد شد، از همین رو، با تفکیک جامعه بر اساس دهکهای درآمدی، امکان تمرکز منابع بر گروههای کمدرآمد و نیازمند فراهم میشود.
دهکبندی محدود به یارانه نقدی نیست
همچنین دهکبندی به دولت کمک میکند در طراحی سیاستهای مالیاتی، بیمهای و حمایتی دقیقتر عمل کند و درک بهتری از شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی داشته باشد، این روش علاوه بر ایجاد شفافیت در نظام تصمیمگیری، زمینهساز تدوین برنامههای اصلاحی برای کاهش فقر و بهبود توزیع درآمد نیز هست،
بهبیان دیگر، دهکبندی ابزاری است برای شناخت، عدالت و کارآمدی؛ شناخت وضعیت واقعی جامعه، تحقق عدالت در تخصیص منابع، و کارآمدی در اجرای سیاستها و برنامههای اقتصادی و اجتماعی،
بنابراین موضوع دهکبندی تنها محدود به مسئله یارانه نقدی نیست بلکه تمامی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد اما مسئله این است؛ آیا تا کنون دهکبندی درستی در کشور انجام شده است که بهمنظور تصمیمگیری بتوان از آن استفاده کرد؟
۴ الزام کلیدی در اجرای دهکبندی
دهکبندی خانوارها بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی سیاستگذاری اقتصادی، زمانی میتواند کارآمد و مورد پذیرش عمومی واقع شود که با دقت، شفافیت و عدالت همراه باشد، تجربههای گذشته نشان داده است که هرگونه خطا در شناسایی وضعیت معیشتی مردم، علاوه بر ایجاد بیاعتمادی اجتماعی، به نارضایتی منجر میشود، ازاینرو، انجام یک دهکبندی دقیق مستلزم رعایت مجموعهای از الزامات است؛
نخستین الزام، اتکا به دادههای جامع و بهروز است. هرگونه ارزیابی درآمدی یا دارایی خانوار باید بر پایه اطلاعات واقعی و بهروز از منابع مختلف همچون پایگاههای مالیاتی، بانکی، بیمهای و املاک صورت گیرد. استفاده از دادههای ناقص یا قدیمی منجر به قرار گرفتن خانوارها در دهکهای نامناسب خواهد شد.
دومین الزام، توجه به تفاوتهای منطقهای و هزینههای واقعی زندگی است. هزینههای معیشت در کلانشهرها با مناطق روستایی یا کمبرخوردار یکسان نیست، بنابراین معیارهای دهکبندی باید بهگونهای تنظیم شوند که این تفاوتها را بازتاب دهند و خانوارها بهناحق در دهکهای بالاتر یا پایینتر قرار نگیرند.
سومین الزام، شفافیت در معیارها و فرآیند دهکبندی است. زمانی که مردم ندانند بر چهمبنایی در یک دهک خاص قرار گرفتهاند، بیاعتمادی و نارضایتی افزایش مییابد. اطلاعرسانی دقیق، ساده و قابلفهم درباره شاخصهای مورد استفاده، میتواند به پذیرش اجتماعی این فرآیند کمک کند.
چهارمین الزام، امکان اعتراض و بازبینی است. هر خانوار باید فرصت داشته باشد در صورت احساس خطا در جایگاه خود، مدارک لازم را ارائه دهد و فرآیند بررسی مجدد بهصورت شفاف و سریع انجام گیرد، این حق اعتراض یکی از مهمترین ابزارهای جلوگیری از احساس بیعدالتی است.
در نهایت، پایداری و ثبات در سیاستها اهمیت دارد. تغییرات مکرر در معیارهای دهکبندی یا تصمیمگیریهای سلیقهای، به بیثباتی و نااطمینانی دامن میزند. ثبات در معیارها و اجرای گامبهگام اصلاحات، اعتماد عمومی را تقویت خواهد کرد.
بهطورکلی، دهکبندی زمانی موفق و پذیرفتنی است که مردم احساس کنند جایگاه آنها بهدرستی تشخیص داده شده است و سیاستهای حمایتی بر مبنای عدالت و شفافیت اجرا میشود.
شفافیت و استفاده از دادههای بروز کلید اصلی دهکبندی قابل اتکا
ازآنجایی که این دادهها سیال و در حال تغییر هستند بررسیها باید با توجه به وضعیت سالانه یا حتی ماهانه هر خانوار مورد بازنگری قرار بگیرد. اجرای چنین فرآیند سخت و پیچیده خواهد بود اما اگر دولت بتواند چنین مکانیزمی را اجرایی کند در عمل رضایت مردم را نیز جلب خواهد کرد چرا که همه چیز شفاف خواهد بود،
بهعبارت دیگر دهکبندی باید با توجه به کارنامه اقتصادی هر خانوار بهصورت کاملاً شفاف و قابل پیگیری انجام میشود تا اگر خانواری به وضعیت دهکبندی خود اعتراضی دارد بتواند انتقادات خود را مطرح کند.
دهکبندی هوشمند؛ حلقه گمشده حکمرانی دادهمحور در اقتصاد ایران
لازم به ذکر است، تا کنون شاهد اجرای دهکبندی در قالب درست و با شرایطی که بتوان برای اجرای تصمیمگیریها به آن استناد کرد نبودهایم، با وجود این، در دنیای امروز که در آن شاهد پیشرفت سریع در حوزههای مختلف هستیم، حرکت در مسیر هوشمندسازی دیگر یک انتخاب نیست بلکه یک الزام غیرقابل انکار است.
با در نظر گرفتن این مسئله چارهای جز جمعآوری داده در ابعاد مختلف و ایجاد بانکهای دادهای بهخصوص در حوزه اقتصادی چه در بعد خانوار و چه در بعد خدمات و پیمانکاری وجود ندارد. در آینده باید تمامی تصمیمگیریها با در نظر گرفتن و تقاطعگیری بهروی دادههای بانکهای اطلاعاتی صورت بگیرد،
در این بین مسئله دهکبندی هوشمند مقولهای است که خود در عین پیچیدگیهای زیادی که دارد تنها بخشی از پازل هوشمندسازی در نظام حکمرانی کشور است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟