گزارش اختصاصی خبر۲۴،سعیدهمتی.
«هفته گذشته با پیشنهاداتی منصفانه، متعادل و سازنده به نیویورک آمدم تا راهحلی دیپلماتیک برای این بحران بیابیم.اما این پیشنهادها نیز توسط آمریکا و سه کشور اروپایی رد شد و آنها به بازگشت فوری تحریمها (اسنپبک) روی آوردند که مشکلات را پیچیدهتر کرد» این بخشی از گفته های سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگو با شبکه سیانان است، گفته های که نشان می دهد دستگاه سیاست خارجه کشورمان بی محابا و بدون توجه به واقعیت های موجود صحنه به سوی توافق به هر قیمتی می تازد.
نخستین سوالی که پیش روی هر فردی از جامعه ایرانی فارغ از دسته بندی های سیاسی قرار می گیرد این است که علت اینهمه اصرار و پافشاری وزیر امور خارجه کشورمان جهت رسیدن به یک توافق جدید با غرب چیست؟
مگر نه این است که تلاش های گسترده مقامات رسمی کشورمان طی دست کم یک ماه اخیر برای متقاعد کردن اروپایی ها برای تعویق فعال سازی مکانیسم ماشه به بن بست رسیده است و این برداشت حقیقی از رفتار اروپایی ها بدست آمد که آنها به هیچ قیمتی حاضر نیستند با ایران به یک توافق نسبتاً مناسب برسند؛ پس چرا محور فعالیت ها و دیدارهای دیپلماتیک وزیر خارجه کشورمان در سفر به نیویورک آنگونه که وی عنوان می کند، حول تلاش گسترده برای تعویق مکانیسم ماشه قرار گرفته است و چرا به جای چنین اقدام عبثی تلاش گسترده ای جهت معرفی اروپا و آمریکا به عنوان ناقضان برجام صورت نگرفته است و دهها تعهد بر زمین مانده اروپا در این متن بین المللی کمتر مورد توجه قرار گرفت؟
جار زدن یک اشتباه تکراری
عباس عراقچی در سخنانی دیگر و در جمع بندی پایان سفر خود به نیویورک در جمع خبرنگاران هم اظهار می کند: «هفته کاملا فشردهای در نیویورک داشتیم و فعالیتهای مختلفی صورت گرفت. قسمتی از آن مربوط به بحث اسنپ بک میشود …. در بحث اسنپ بک آنچه اتفاق افتاد، ما با یک تلاش برای امتیازگیری از جمهوری اسلامی ایران مواجه شدیم؛ امتیازات کاملا غیرمعقول و ناشدنی. در مقابل، ما هم پیشنهادات کاملا معقول خود را که به اعتراف اروپاییها هم کاملا معقول بود، ارائه کردیم.»
وی ادامه می دهد : «در طول یک هفته، ملاقاتهای متعددی بین ما و سه کشور اروپایی، دبیرکل سازمان ملل و مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شد. تلاش بر این شد یک مصالحهای بین پیشنهادات دو طرف انجام شود که با زیاده خواهی مفرطی که آمریکاییها داشتند و همراهی که کشورهای اروپایی انجام دادند، نتوانستیم به یک مصالحه برسیم. چرا؟ چون ما اینجا هستیم که از حقوق و منافع مردم ایران دفاع کنیم و قطعا هیچ توافقی که متضمن منافع ایران نباشد از طرف ما، قابل پذیرش نیست.»
عجیب است وزیر فعلی وزارت خارجه کشورمان که بعد از محمد جواد ظریف عالی ترین فرد در جریان مذاکرات هسته ای بوده است و امروز باید پاسخگوی این مسئله باشد که نتیجه آنهمه مذاکرات فشرده با طرف غربی که منتهی به انعقاد برجام شد و خروجی آنهمه امتیازی که ایران به ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپا داد چه عایدی برای کشور داشت، همچنان با افتخار و تبختر از ارائه بسته های مختلف به اروپایی ها سخن به میان می آورد، گویی که غربی ها تمام تعهدات برجامی خود را جامه عمل پوشانده اند و این تجربه موفق بار دیگر باید به اجرا گذاشته شود و بواسطه آن بار دیگر به وی و دوستانش نشان قهرمان دیپلماسی اهدا شود!
تکرار یک اصرار بلاجهت!
جالب اینجاست امروز فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت نیز بار دیگر از بسته پیشنهادی وزیر خارجه کشورمان در سفر به نیویورک سخن به میان آورد و گفت : «ایران اعلام آمادگی کرد تا با حضور سه کشور اروپایی، آژانس و ویتکاف جلسه داشته باشد ولی از طرف آنها مورد پذیرش قرار نگرفت و یا اینکه در جلسات حضور پیدا نکردند. دستگاه دیپلماسی همه تلاش خود را برای از بین بردن یا تعویق اسنپ بک کرد.» وی در ادامه اظهار می کند: «ابتدا موضوع بر این بود تا راجع به ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد در مقابل اسنپ بک صحبت هایی انجام شود، حذف کامل اسنپ بک تقاضای ایران بود اما طرف مقابل نپذیرفت. آنها اول میگفتند حدود ۶ ماه تعلیق شود. این تاکیدی بود که آقای ویتکاف داشت».
در حالی سخنگوی دولت با آب و تاب از پیشنهاد طرف ایرانی به اروپا و امریکا سخن به میان می آورد که تعلیق اسنپ بک می توانست فشار روانی و سیاسی کشورهای غربی با بهانه فعال سازی این مکانیسم را برای ایران تا زمان نامشخصی همچنان زنده نگه دارد آنهم با دادن امتیازاتی که خطرات و پیامدهای جدیدی را برای ایران می توانست به ارمغان بیاورد.
باور سخنگوی دولت و دیگر اعضای کابینه آن است که گویی اصرار و پافشاری شان بر تعویق این مکانیسم یک اقدام خارق العاده و تحسین برانگیز است که در تریبون های مختلف با شور و شعف از آن یاد می کنند آنهم در حالی که باید پاسخ دهند که دقیقا تعویق اسنپ بک بجز زنده کردن یک تاکیتک قدیمی به نام چماق و هویچ چه آورده و دستاوردی را می توانست به همراه داشته باشد. آنهم در حالی که همین تیم فعلی مذاکره کننده در گذشته بارها به اروپا و امریکا امتیازهای دهن پرکن داده و عایدی آن چیزی جز تحریم و تهدید و تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی برای جامعه ایرانی به همراه نداشته است.
آوارهای نگاه حزبی به منافع ملی
بدترین عبارتی را سخنگوی دولت اینگونه به زبان می آورند: «وزیر امورخارجه نیز گفته بود اینکه ما با این جمع بندی وارد گفت وگو شویم دیگر اسم آن مذاکره نیست. اما باتوجه به منافع ملی که برای کشور مطرح بود حتی در آخرین شب پیشنهاد ۴۵ روز تعویق نیز از طرف ایران مطرح شد که در نهایت با فشاری که لابی صهیونیست ها داشتند، مورد پذیرش قرار نگرفت».
باور اینکه اروپا و آمریکا همچنان تمایل و اراده به مذاکره دارند و لابی صههیونیست مانع از عملیاتی شدن چنین اراده ای می شود در خوشبینانه ترین حالت یعنی اوج ساده لوحی آنهم در شرایطی که طی ۱۰ سال برجام اروپایی ها حتی به یک فقره از تعهدات خود عمل نکرده و چنین اظهاراتی یعنی تطهیر اروپا و آمریکا آنهم در هنگامه ای که مقامات دولتی باید با درایت و عقلانیت بیش از گذشته به تحولات و کنش و واکنش های سیاسی و نظامی نگاه کرده و نگاه حزبی توام با غربزدگی را برای تامین منافع ملی دست کم موقتاً کنار بزنند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟