احمد سادات، استاد دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار خبر ۲۴ درباره آتشبس غزه و بحث پیروزی یا شکست حماس در این جنگ، گفت: برای اینکه درباره شکست یا پیروزی در یک جنگ قضاوت کنیم، باید به اهداف اولیه طرفین جنگ برگردیم و ببینیم که هر کدام از دو طرف، یعنی فلسطینیها و رژیم صهیونیستی، به اهداف استراتژیک خود دست یافتهاند یا نه.
وی افزود: اسرائیلیها هدف اصلی خود را نابودی کامل حماس قرار داده بودند؛ هم از نظر ساختار حکومتی بهگونهای که دیگر گروهی به عنوان حکومت در غزه نباشد، و هم از نظر ساختار نظامی و ایدئولوژیک. آنها به دنبال از بین بردن و محو کامل حماس بودند.
سادات توضیح داد: در میان گروههای فلسطینی، شاید بتوان گفت حماس مهمترین نقش را داشته و بازیگر اصلی بوده است. این گروه توانسته همچنان باقی بماند. برخی از مسئولان حماس نیز بعداً اعلام کردند که آمریکا به دنبال اجرای طرح آبراهام و سازش کشورهای عربی با اسرائیل بود؛ در حالیکه حماس تلاش کرد قطبنمای جهان اسلام را دوباره به سمت فلسطین برگرداند. بر همین اساس، اهداف دو طرف مشخص بود: اسرائیل به دنبال نابودی کامل حماس بود و حماس به دنبال بقا و جلب توجه جهان به سمت غزه.
وی اظهار کرد: اگر بخواهیم به صورت علمی و دقیق درباره پیروزی یا شکست طرفین قضاوت کنیم، میتوانیم پنج محور را در نظر بگیریم. نخست معیار عینی است؛ یعنی دستیابی یا عدم دستیابی به اهداف اصلی. اسرائیل در رسیدن به اهداف خود شکست خورد. بهرغم ویرانی بیسابقه، کشتار گسترده و تخریب بیش از ۳۰۰ هزار منزل مسکونی در غزه، ساختار فرماندهی حماس همچنان پابرجاست. هرچند بسیاری از فرماندهان شهید شدهاند، اما توان نظامی حماس ادامه دارد و در روزهای اخیر نیز پرتاب موشکها از سوی این گروه ادامه داشته است.
این استاد دانشگاه گفت: رژیم صهیونیستی تلاش داشت پایگاه مردمی حماس را تضعیف کند، اما نظرسنجیها نشان میدهد محبوبیت حماس حتی در کرانه باختری افزایش یافته است. در واقع، همین که حماس پس از دو سال حمله تمامعیار باقی مانده، خود بهتنهایی یک پیروزی محسوب میشود.
وی افزود: حماس توانست طرف مقابل را مجبور به پذیرش خواستههایش کند. اسرائیلی که به دنبال نابودی حماس بود، در نهایت پای میز مذاکره با این گروه نشست؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم. این موضوع خود یک اعتراف عملی و عینی به پیروزی حماس است.
سادات ادامه داد: از سوی دیگر، در این جنگ شاهد تغییر روایتها بودیم. پیش از این، روند عادیسازی روابط با اسرائیل از طریق طرح صلح آبراهام در جریان بود؛ اما این روند کاملاً متوقف شد. مشروعیت رژیم صهیونیستی در افکار عمومی از بین رفت. حتی در سازمان ملل، هنگام سخنرانی نتانیاهو بسیاری از مقامات سالن را ترک کردند. اکنون آرمان فلسطین دوباره به موضوع روز جهان تبدیل شده است.
وی تصریح کرد: در خود آمریکا نیز تغییرات گستردهای در نگاه عمومی نسبت به رژیم صهیونیستی ایجاد شده است؛ بهطوری که حدود ۶۰ درصد جوانان آمریکایی دیدگاه منفی نسبت به این رژیم دارند. این یک چرخش بزرگ در روایتهاست و با وجود قدرت رسانهای غرب، روایت مقاومت بر روایت اسرائیل غلبه کرده است.
این استاد دانشگاه درباره بُعد روانی جنگ نیز گفت: اسرائیل سالها این تصویر را ترویج میکرد که ارتش آن شکستناپذیر است، اما این اسطوره در این جنگ شکسته شد. دو سال مقاومت مردم فلسطین باعث شد که این تصور برای همیشه از بین برود.
وی افزود: این جنگ، نمونهای از «جنگ فرسایشی» بود که منطق خاص خود را دارد. اسرائیل با کمک آمریکا و غرب میلیاردها دلار هزینه کرد و تلفات سنگینی داد؛ اما نتوانست امنیت پایدار بهدست آورد. مرزهای شمالی این رژیم با چالش روبهرو شد و حزبالله در جنوب لبنان فشار زیادی وارد کرد. در واقع، تهدیدهای اسرائیل افزایش یافت.
سادات با اشاره به وضعیت فعلی گفت: اگر بخواهیم برای این وضعیت یک عنوان علمی انتخاب کنیم، میتوان آن را «بومرنگ استراتژیک» نامید؛ یعنی نتایج جنگ کاملاً معکوس شد. اسرائیل به دنبال امنیت بود، اما نتیجه آن تضعیف خود و تقویت دشمنانش شد. امروز تهدیدات علیه اسرائیل از چند ناحیه افزایش یافته است؛ از جمله از سوی حزبالله در شمال، گروههای مقاومت در سوریه و عراق، و نیروهای یمنی که توان قابل توجهی در دریا دارند.
وی در پایان تاکید کرد : اسرائیل مجبور به فراخوانی نیروهای ذخیره و احتیاط شد . با توجه به آمیختگی ارتش با اقتصاد در اسرائیل ، در واقع این نیروهای ذخیره از بخش اقتصاد به جبهه ی جنگ منتقل شدند که این امر منجر به ضربهی شدید به بخش اقتصاد گردید که تا مدتها گریبانگیر آنها است .
امروز رژیم صهیونیستی با یک دشمن شبکهای مواجه است و طبق نظریههای کلاسیک جنگ نامتقارن، اگر نیروی متعارف به پیروزی قطعی نرسد، شکست خورده است. بنابراین، از آنجا که اسرائیل به اهداف اصلی خود نرسید، در این جنگ شکست خورده محسوب میشود.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟