گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ ارتش اسرائیل سالها خود را «سپر بقاء» این رژیم معرفی میکرد؛ نهادی که قرار بود امنیت، انسجام و اقتدار را برای جامعه صهیونیستی تضمین کند. اما آمارهای تازه از موج فزاینده خودکشی در میان نظامیان، تصویر دیگری را آشکار کرده است: ارتشی که در ظاهر مسلح است، اما از درون تهی شده؛ سربازانی که سلاح را از دشمن گرفته و به سوی خود نشانه رفتهاند.
بحران در قلب هویت اسرائیلی
در جامعه صهیونیستی، ارتش صرفاً نیروی نظامی نیست؛ محور هویت و سازنده «شهروند مطلوب اسرائیلی» است. اما همین نهاد اکنون گرفتار بحرانی است که به ریشههای روانی و اخلاقی آن رسیده. از سال ۲۰۱۷ تا میانه ۲۰۲۵، بیش از ۱۲۴ نظامی اسرائیلی خودکشی کردهاند؛ ۶۸ درصدشان از نیروهای وظیفه، ۲۱ درصد ذخیره و ۱۱ درصد نیروهای دائمی. این اعداد فقط آمار نیستند؛ نشانه فرسایش روانی نهادیاند که بر اشغال، جنگ و نفرت بنا شده است.
وجدانهای زخمی از غزه
در پس ظاهر فولادین ارتش، نسلی از نظامیان شکل گرفته که در میدانهای جنگ، میان دستور و وجدان گرفتار شدهاند. بمباران مناطق مسکونی، کشتار کودکان و تخریب غزه برای بسیاری از آنها به کابوسی دائمی بدل شده است. «اختلال پس از سانحه» دیگر اصطلاحی پزشکی نیست؛ توصیفی از وضعیت جمعی ارتشی است که نمیتواند از زیر سایه گناه بیرون بیاید. بسیاری از خودکشیها پس از بازگشت از مأموریتهای غزه رخ دادهاند؛ سربازانی که نه دشمن، بلکه تصویر قربانیان را در ذهن خود میکُشند.
ایدئولوژی نظامیگری در بنبست
ارتش اسرائیل بر پایه انضباط آهنین و فشار روانی ساخته شده است. اما همین ساختار بسته و سلسلهمراتبی، به نقطه شکست خود رسیده. نظامیانی که ضعف را گناه میدانند، احساساتشان را پنهان میکنند و در سکوت میشکنند. ارتشی که دههها از «قدرت روانی» سخن میگفت، اکنون درگیر موجی از افسردگی، اضطراب و احساس پوچی است. هر جنگ تازه، نرخ خودکشی را بالا میبرد؛ گویی هر پیروزی نظامی، به بهای مرگ درونی سربازان تمام میشود.
جنگ غزه؛ نقطه انفجار روانی
جنگ ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ غزه، طولانیترین و بیرحمانهترین درگیری تاریخ اسرائیل بود. بیش از ۳۶۰ هزار نیروی ذخیره فراخوانده شدند و هزاران نفر دچار اختلالات روانی شدند. آمار وزارت جنگ رژیم نشان میدهد تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۱۱ هزار نظامی در برنامههای درمان روانی حضور دارند و دهها هزار نفر دیگر تشخیص داده نشدهاند. روانشناسان نظامی خود اذعان کردهاند که بسیاری از نیروها دچار «آسیب اخلاقی» ناشی از مشارکت در جنایت علیه غیرنظامیان شدهاند.
سکوت نظامی، رسوایی اجتماعی
فرماندهی ارتش تلاش کرده بحران را پنهان کند. علت مرگها معمولاً «حادثه غیررزمی» اعلام میشود تا واقعیت در لایهای از سانسور دفن شود. اما خانوادهها و رسانههای داخلی این روایت را دیگر باور نمیکنند. مادران سربازان میگویند فرزندانشان نه در غزه، بلکه پس از بازگشت از آنجا کشته شدند؛ در اتاقهایشان، در خوابگاهها، با همان اسلحهای که قرار بود از اسرائیل دفاع کند.
از فروپاشی فردی تا بحران ملی
افزایش خودکشیها اکنون به موضوعی سیاسی و اجتماعی بدل شده است. افکار عمومی اسرائیل میگوید «غزه ویران شد، اما روح اسرائیل هم سوخت». ناظران معتقدند رژیمی که دههها با شعار امنیت زیست، حالا درگیر ناامنی درونی است. بحران روانی ارتش، فقط نشانه ضعف نظامی نیست؛ گواه آن است که جامعهای که بر پایه جنگ بنا میشود، سرانجام قربانی جنگ خود میگردد.
در مجموع باید گفت، آنچه امروز در ارتش اسرائیل جریان دارد، نه فقط بحران روانی چند سرباز، بلکه فرسایش اخلاقی یک تمدن سیاسی است. ارتشی که از بمباران کودکان لذت برد و از جنایت پشیمان شد، اکنون با دشمنی روبهروست که نه در غزه که در ذهن خودش پنهان شده است. خودکشیهای نظامیان، شلیک نهایی واقعیت بر پیکر افسانه شکستناپذیری صهیونیسم است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟