گزارش اختصاصی خبر۲۴،بازار کار رژیم صهیونیستی در میانه جنگ غزه وارد مرحلهای شده که رسانههای عبری آن را «بیسابقه در شکنندگی» میخوانند؛ مرحلهای که فقط با کمبود نیروی انسانی توضیح داده نمیشود، بلکه به یک تغییر ماهوی در ساختار جمعیتی و توان اقتصادی این رژیم اشاره دارد. آنچه اکنون در اعداد و جداول اقتصادی دیده میشود، بازتاب همان فرسایش طولانیمدتی است که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد و امروز به بحران اجتماعی و جمعیتی گره خورده است.
۱. نیروی کار فراری؛ بحران از ریشه
گزارشهای رسمی رژیم صهیونیستی نشان میدهد بیش از ۹۰۰۰ نیروی ذخیره دچار آسیبهای روانیاند و بیش از ۱۱۳۵ نفر بهدلیل اختلال استرس پسسانحه از خدمت معاف شدهاند. این حجم از فرسایش روانی نیروی انسانی، برای ارتشی که ستون اقتصاد جنگمحور اسرائیل است، صرفاً یک مشکل درمانی نیست؛ یک تهدید راهبردی است.
در کنار آن، حدود ۱۴۰ هزار کارگر فلسطینی که پیش از جنگ روزانه چرخ صنایع، خدمات و ساختوساز را میچرخاندند، از ورود به سرزمینهای اشغالی بازماندهاند. همزمان حدود ۱۳ هزار کارگر خارجی نیز اسرائیل را ترک کردهاند. به بیان دقیقتر، بازاری که پیش از جنگ به ۳۱۰ هزار نیروی کار غیرشهروند وابسته بود، اکنون در خلأ مطلق نیروی انسانی فرورفته است.
۲. زلزله جمعیتی؛ فرار از سرزمین موعود
یدیعوت آحارونوت این تحولات را بخشی از «عمیقترین بحران داخلی اسرائیل از زمان تأسیس» توصیف میکند. طبق برآوردها، از سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۴۵ هزار نفر اسرائیل را ترک کردهاند و ورودیها بهشدت کمتر از خروجیهاست. این روند مهاجرتی، نه اقتصادی و نه مقطعی است؛ یک «زلزله جمعیتی» است که سرمایه انسانی اسرائیل را از ریشه میتراشد و ظرفیت بلندمدت اقتصاد و امنیت را تخریب میکند.
۳. انفجار مشاغل خالی؛ اقتصاد بدون کارگر
روزنامه اقتصادی کالکالیست از رقم ۱۴۹ هزار فرصت شغلی خالی در اکتبر خبر میدهد؛ رقمی که به رکورد تاریخی ۲۰۲۲ نزدیک شده است. اما تفاوت بزرگ اینجاست:
در دوره کرونا، علت افزایش مشاغل خالی «عدم تطابق مهارتها» بود؛ امروز علت اصلی، «غیبت اجباری» ناشی از خدمت گسترده نیروهای ذخیره و کاهش واقعی جمعیت شاغل است. بهعبارت روشنتر، اسرائیل درگیر یک نشت انسانی گسترده از محیطهای کاری است.
بخشهای خدمات، گردشگری، غذا و بهویژه ساختوسازدچار بیشترین ضربه شدهاند؛ حوزههایی که ستون فقرات اقتصاد روزمزد و پروژههای زیرساختی هستند. کند شدن این بخشها یعنی اختلال در جریان سرمایه، تأخیر در پروژهها و رکود زنجیرهای در اقتصاد.
۴. نرخ بیکاری پایین؛ آمارهای زیبا، واقعیتهای تلخ
گرچه نرخ رسمی بیکاری فقط از ۳ به ۳.۲ درصد رسیده، اما کالکالیست این عدد را «زیباسازی مصنوعی واقعیت» میداند. دلیل ساده است:
بخش بزرگی از غیبتها در طبقهبندی «مرخصی بدون حقوق» یا «غیبت ناشی از خدمت ذخیره» ثبت میشود و در آمار بیکاری نمینشیند. حتی نرخ بیکاری گسترده نیز با وجود نشانههای رکود، به شکل غیرواقعی پایین مانده است.
این ارقام نه از سلامت بازار کار، بلکه از یک بیماری عمیق ساختاری خبر میدهند؛ بازار کار اسرائیل دیگر نیروی انسانی کافی برای چرخیدن ندارد.
۵. اقتصاد فرسوده، جامعه در حال تهی شدن
همزمانی سه روند بزرگ یعنی خروج جمعیت، فرسایش ارتش و کمبود تاریخی کارگر، اسرائیل را در آستانه یک بحران ترکیبی قرار داده است. رسانههای عبری این بحران را مستقیماً به جنگ، ناامنی، بیثباتی سیاسی و افول اعتماد عمومی گره میزنند.
بازاری که ستون فقراتش بر کارگران فلسطینی، خارجی و ذخیره استوار بود، حالا بدون این سه پایه روی هواست. این شکاف اگر ادامه پیدا کند، نهفقط اقتصاد، بلکه نظم اجتماعی و امنیت داخلی اسرائیل را نیز دچار فرسایش بلندمدت میکند.
در مجموع باید گفت، بازار کار اسرائیل در ظاهر فقط با کمبود نیرو مواجه است؛ اما در عمق با سه لرزش همزمان روبهروست؛ فرسایش روانی و عملیاتی ارتش، خروج گسترده جمعیت و تهیشدن صنایع از کارگران. نتیجه این ترکیب همان چیزی است که رسانههای عبری آن را «بحران بیسابقه» و کارشناسان یک «فروپاشی تدریجی» میخوانند.
اگر این روند ادامه یابد، اسرائیل با یکی از طولانیترین و پرهزینهترین بحرانهای تاریخ خود روبهرو خواهد شد؛ بحرانی که ریشه در جنگ دارد اما دامنهاش تا هویت جمعیتی و زیرساختهای اقتصادی آینده این رژیم کشیده شده است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟