گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ تحلیل ده سال فعالیت رسانهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دو بستر توییتر و تلگرام، تصویر دقیقی از یک شبکه فرسوده، وابسته و فاقد پایگاه اجتماعی ارائه میدهد. بررسی دادههای سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۴ نشان میدهد این گروه پس از فروپاشی پایگاههای نظامیاش در عراق، تصور کرد مهاجرت به فضای مجازی میتواند خلأ نقش گذشته را پر کند. ده سال تلاش فشرده، بودجههای کلان خارجی و بهرهگیری از چهرههای سیاسی آمریکایی، هیچکدام نتوانستند منافقین را از یک «شبکه کوچک با ادعاهای بزرگ» فراتر ببرند.
۱. توییتر؛ ابزار نمایش مصنوعی قدرت
سه حساب محوری این گروه در توییتر با مجموع کمتر از ۱۲۰ هزار دنبالکننده و میانگین تعامل زیر هزار، ستون اصلی تبلیغات منافقین هستند. نزدیک به ۸۰ درصد تعاملات درونگروهی است و حضور کاربران واقعی جامعه ایران در این شبکه تقریباً ناچیز. ادعای «تنها آلترناتیو سیاسی ایرانیان» در این فضا به سادهترین شکل ممکن فرو میریزد.
رفتار منافقین در بحرانها نیز الگویی تکرارشونده دارد: همزمان با وقوع ناآرامیها، تولید محتوا چند برابر میشود. نمونهٔ اوج آن آبان ۱۳۹۸ است که فقط حسابهای وابسته به این گروه بیش از ۳۵۰ پست منتشر کردند و روایت جعلی «۱۵۰۰ کشته» را تولید و به رسانههای خارجی تزریق نمودند. این شبکه نه بازتابدهندهٔ افکار عمومی، بلکه بازتولیدکنندهٔ عملیات روانی در هماهنگی کامل با سیاست فشار حداکثری خارجی است.
۲. تلگرام؛ دایرهای محدود و کنترلشده
تلگرام به دلیل جمعیت بالای کاربران ایرانی، برای منافقین اهمیت بیشتری دارد. دهها کانال وابسته طی سالهای اخیر فعال شدهاند، اما تحلیل دادهها نشان میدهد ساختار انتشار در این شبکه کاملاً متمرکز و تحت کنترل است. حجم محتوا بالاست، اما گسترهٔ بازتاب آن محدود.
محورهای محتوایی نیز ثابت و عمدتاً فرمولی است:
– تبلیغ «برنامهٔ دهمادهای» و ساخت تصویر یک آلترناتیو غربگرا
– پروندهسازی حقوق بشری با آمارهای بیمنبع و تصاویر آرشیوی
– روایتسازی از نقش زنان با معیارهای وارداتی
– ادعاهای امنیتی و هستهای متکی به شبکههای اطلاعاتی بیگانه
در دورههای بحران مانند آبان ۹۸ و شهریور ۱۴۰۱، حجم فعالیت تلگرامی چندین برابر شده است. این رفتار نشان میدهد کارکرد اصلی شبکهٔ تلگرامی منافقین نه «رسانه» بلکه «اتاق عملیات» برای تحریک و برجستهسازی ناآرامیهاست.
۳. وابستگی ساختاری به چهرههای خارجی
حضور گسترده چهرههای سیاسی آمریکا مانند جان بولتون، رودی جولیانی یا نیوت گینگریچ در برنامههای تبلیغاتی منافقین، صرفاً نمایشی نیست؛ این پیوند بخشی از نقشهٔ فشار حداکثری علیه ایران است. بازنشر پرحجم محتوای این چهرهها در شبکههای منافقین با هدف ایجاد توهم «پشتیبانی بینالمللی» انجام میشود، در حالی که پایگاه اجتماعی داخلی همچنان خالی است.
۴. نمایش مصنوعی بحران؛ راهبرد ثابت دهساله
چه در توییتر و چه در تلگرام، رفتار این شبکه تابع یک الگوی کاملاً مشخص است: «مساله داخلی ← جهش ناگهانی فعالیت ← تولید روایتهای جعلی ← تزریق به رسانههای غربی←بازنشر ثانویه در کانالهای داخلی».
در واقع منافقین هیچگاه تولیدکنندهٔ روایت از متن جامعهٔ ایران نیستند؛ آنها همیشه در سایهٔ وقایع داخلی حرکت میکنند، نه در متن آن.
در مجموع می توان گفت، تحلیل ده سال دادهها تصویر نهایی را کاملاً شفاف میکند:
– نفوذ اجتماعی وجود ندارد؛ شبکه کوچک، بسته و فاقد جذبکنندههای بیرونی است.
– تعاملات عمدتاً درونگروهی است؛ بیشتر بازخوردها از خود شبکه منشأ میگیرد.
– رفتار بحرانمحور است؛ فعالیت عادی محدود، اما در دورههای التهاب ناگهان چند برابر میشود.
– وابستگی خارجی تعیینکننده است؛ از روایتسازی تا چهرههای تبلیغی.
– توان عملیات روانی اغراقشده است؛ نمایش بحران جایگزین اثرگذاری واقعی شده.
منافقین طی یک دهه کوشیدند با حجم بالای محتوا، پشتیبانی خارجی و شبکهسازی مصنوعی، خود را «آلترناتیو» معرفی کنند؛ اما دادهها نشان میدهد این پروژه شکستخورده و نتیجهٔ نهایی چیزی جز یک شبکهٔ محدود، پرهزینه و بیپایگاه اجتماعی نیست.
این تصویر، پشت صحنهٔ یک سازمان فرسوده را آشکار میکند؛ سازمانی که پس از پایان عصر نظامیگریاش، حتی در میدان مجازی هم نتوانسته چیزی فراتر از هواداران داخلی خود تولید کند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟