گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ بر اساس آمار رسمی ماه سپتامبر، در حالی که اقتصاد کلان آمریکا در مجموع موفق به ایجاد ۱۱۹ هزار شغل جدید شده، بخش تولید صنعتی ۶ هزار شغل از دست داده است. این روند نزولی در مقیاس بزرگتر نیز قابل ردیابی است؛ به گونهای که از ابتدای سال جاری تاکنون، صنعت آمریکا در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، با کسری ۹۴ هزار فرصت شغلی مواجه بوده است. این آمار به وضوح نشان میدهد از زمان آغاز موج جدید تعرفهها در آوریل گذشته، روند ایجاد شغل در این بخش با کاهش ۵۸ هزار واحدی روبرو شده است.
اشتباه استراتژیک
در کانون این شکست، یک «اشتباه ساختاری» قرار دارد. ترامپ اگرچه کالاهای مصرفی نظیر موز و قهوه را از دایره تعرفهها خارج کرد، اما در اقدامی متناقض، ماشینآلات، رباتها و تجهیزات صنعتی را که همانند شریانهای حیاتی برای احداث و راهاندازی هر کارخانه جدیدی هستند، مشمول تعرفههای سنگین کرد. تحلیلگران به بلومبرگ تأکید کردهاند که این اقدام، هزینه سرمایهگذاری برای ساخت خطوط تولید جدید در داخل خاک آمریکا را به طور قابل توجهی افزایش داده و انگیزه برای توسعه صنعتی را تضعیف کرده است.
رونق در حرف، رکود در عمل
این در حالی است که ترامپ و مقاماتش، از جمله «اسکات بسنت» وزیر خزانهداری، همچنان بر خوشبینی خود برای دستیابی به یک «اقتصاد قوی و بدون تورم» تا سال ۲۰۲۶ تأکید میکنند و وعده میدهند که «فهرست طولانی از کارخانههای جدید» در راه است. اما دادههای عینی حاکی از آن است که این «رونق ادعایی» هنوز راه درازی تا تبدیل شدن به «فرصتهای شغلی واقعی» دارد.
دوگانگی آشکار در بازار کار
شواهد، شکاف عمیق بین بخشهای مختلف اقتصاد آمریکا را نیز عیان میسازد. در شرایطی که بخشهایی مانند ساختوساز (به لطف رشد مراکز داده هوش مصنوعی) با ایجاد ۱۰ هزار شغل و بخشهای سلامت و سرگرمی با افزودن ۱۰۴ هزار شغل در حال رشد هستند، بسیاری از زیربخشهای صنعتی در خلاّی بیکاری به سر میبرند.
فشار برای تغییر استراتژی
اکنون و در مواجهه با این واقعیتهای تلخ، لابیهای قدرتمند صنعتی مانند اتحادیه ملی تولیدکنندگان، پشت درهای کاخ سفید به صف شدهاند. آنان با درکی هوشمندانه از حساسیتهای سیاسی ترامپ، به جای درخواست «معافیت» -واژهای که ترامپ با آن مخالف است- خواستار آن شدهاند تا «واردات مواد اولیه و ماشینآلات بدون پرداخت تعرفه» صورت گیرد و مبالغ پرداختی به تولیدکنندگان بازگردانده شود.
در مجموع به نظر میرسد معمای اصلی شکست در تحقق «رونق صنعتی» در انتخاب نادرست اهداف تعرفهای نهفته است. ترامپ به جای حمایت از صنعت، به ناخواسته بر پیکره همان بخشی تعرفه بسته که سازنده کارخانهها و محرک اصلی توسعه صنعتی است. این گزارش، یکی دیگر از نمونههای کلاسیک در تاریخ اقتصاد است که ثابت میکند سیاستگذاری بر پایه شعار و احساس، بدون درنظرگیری زنجیره تأمین و ملاحظات کارشناسی، محکوم به شکست است. صنعت آمریکا نه تنها قربانی رقبای خارجی، که قربانی اشتباهات محاسباتی در داخلیترین سطوح سیاستگذاری شده است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟