خبر۲۴، محمدطاها زمانیپور؛ ترامپ پس از آنکه روز جمعه بیش از ۴۰ نفر در سراسر لسآنجلس توسط مقامات مهاجرتی فدرال آمریکا دستگیر شدند، عدهای از مردم این شهر در برابر یک مرکز بازداشت فدرال تجمع کردند و خواستار آزادی بازداشتشدگان شدند؛ مقامات شهر برای متفرق کردن این جمع محدود پلیس ضدشورش را اعزام کردند و با شدت عمل پلیس و پرتاب گاز اشکآور خشونتی بی مبنا به معترضان تزریق شد که منجر به تداوم اعتراضات و گسترش آن شد.
اشتباه مقامات محلی واکنش وسواسگونه و بیش از حد (Overreact) ترامپ (دستور اعزام گارد ملی برای سرکوب اعتراضات نه چندان گسترده در مقایسه با ادوار سابق) برانگیخت و او تصمیم به اعزام گارد ملی به لسآنجلس گرفت که البته با واکنش مقامات محلی روبرو شد. ریشههای بحران اصولا آمریکا کشوری است که بر اساس تبعیض قومیتی شکل گرفته است.
آمریکا به عنوان ماحصل استعمار انگلیس و نتیجه توسعهطلبی قوم سفید و تهاجم آنها به سرزمینی که امروز آمریکا نامیده میشود، پا به عرصه تاریخ گذاشته است و با کشتار سرخپوستان بساط خود را گسترده و بعد هم با بردگی کشیدن سیاهان و در مرحله بعدتر با درگیری با لاتینتبارها در جنوب نشان داده است که خودبرترپنداری قوم سفید یکی از عناصر بنیادین این استعمار است.
حالا هم که ترامپ و یاران او که بیپرده بارها نفرت خود را از اقوام غیرسفید علنی کردهاند، در حالی که به اختلال خودشیفتگی مبتلا هستند و همزمان از خوانش صهیونیستی از مسیحیت و از توهم تفرعنآمیز برتری آمریکا برآمده از نقشآفرینی این کشور بهعنوان ابرقدرت بعد از جنگ جهانی دوم رنج میبرند، به این شکاف قومیتی دامنمی زنند.
برای فهم این واکنش وسواسی ترامپ به اعتراضات باید به این نکته توجه کرد آمریکایی که قرار بوده در نظر او دوباره عظمت گیرد، اتفاقا بعد از آمدن او در هیچ عرصهای بهتر نشده که هیچ، وضعیت بدتری هم پیدا کرده است.
در حوزه خارجی در حالی که ترامپ ادعای میانجیگیری میان اوکراین و روسیه داشته و خود مشتاق مذاکره با ایران نشان داده است، هیچ یک از دو پرونده مذکور هنوز دورنمای صلح را نشان نمیدهد و حتی با اظهارات ضد و نقیض ترامپ علیه ایران و توهینش به پوتین به پیچیدگی این موضوعات هم افزوده است.
بماند که تکرار ادعاهایی درباره تصاحب کانادا و پاناما و گریلند سبب شده متحدان او از گرایشات توسعهطلبانهاش هراسان باشند و از سوی دیگر جنگ گسترشیافته تعرفههای او که در دور اولش فقط با چین انجام میشد، اعتبار امریکا را میان متحدان اروپایی و کانادا به شدت مخدوش کرده است و همینها مانع از همراهی آنها با رویکرد ترامپ در اوکراین شدهاست.
ستیز با دانشجو و دانشگاه برای جلب نظر قضاب غزه
در این میان تداوم ترامپ به حمایت از نتانیاهو در کشتار مردم غزه جایگاه آمریکا را در افکار عمومی جهان بیشتر به حضیض کشانده است؛ به خصوص که در همین زمینه سرکوب دانشجویان معترض به سیاستهای حمایتی آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی و قطع تحقیر آمیز کمکهای مالی به نماد غرورآفرین نظام دانشگاهی آمریکا یعنی هاروارد و لغو مجوز جذب دانشجوی خارجی توسط این دانشگاه علاوه بر روشنتر کردن سرسپردگی سران آمریکا به ایده صهیونیسم، ادعاهای آمریکاییها در مورد «حافظان دموکراسی» (Guardians of Democracy) در دنیای مدرن را بیمعنا کرده است.
بدتراینکه فرمان اخیر منع ورود مردم بعضی از کشورها به آمریکا که از 7 کشور در دور اول ترامپ به 12 کشور افزایش یافته است، نشان میدهد که ترامپ هر چه پیرتر میشود کینهجوتر میشوند به حدی که دیگر هیچ نوع ظاهرسازی برای پوشاندن نیات خود هم انجام نمیدهد.
از نظر اقتصادی، با وجود نمایشی که ترامپ در کشورهای عربی برای جذب سرمایهگذاری به راه انداخت، اما چون جنگ تعرفهها منجر به افزایش قیمتها در این کشور شده است و به مشکلات متعدد اقشار فرودست و طبقه متوسط آمریکا افزوده است و همینطور خودشیفتگی او و تیمش که در نهایت به جدایی ایلان ماسک به عنوان نماد فناوری فوق پیشرفته بخش خصوصی آمریکا و ثروتمندترین مرد جهان از کابینه ترامپ و بر ملا شدن دعوای اخیر آنها، به بیاعتمادی بازار به سیاستهای اقتصادی ترامپ افزوده است.
ترس ترامپ از تضعیف جایگاه مذاکراتی در چنین فضایی گسترش اعتراضات علیه سیاست اخراج مهاجران در شهرهای بزرگ آمریکا از نظر ترامپ که مذاکره را با ژست قدرت پیش میبرد و مدعی است میتواند با مذاکره طرف مقابل را به تسلیم بکشاند، میتواند بسیار مخرب باشد و دست برترش را در برابر کشورهای مختلف دوست یا رقیب را که با او درباره موضوعات متنوع در حال مذاکره هستند، تضعیف کند.
به همین خاطر است که او نمیخواهد به توصیههای و شماتتهای مقامات محلی کالیفرنیا و لسآنجلس توجه کند که خواستار عدم مداخله دولت فدرال در مدیریت اعتراضات فعلی در آمریکا شدهاند و اعزام گارد ملی را دیکتاتوری خواندهاند. ترامپ که به نظر میرسد.
دیکتاتوری که آب از سرش گذشته است
احساس گذشتن آب از سرش را دارد، حاضر است برچسب دیکتاتوری را به جان بخرد و با اعزام گارد ملی به زعم خود اعتراضات را در نطفه خفه کند تا چهره امریکای با عظمت او در بیرون بیش از این ضعیف و تحقیر شده به نظر نرسد و بتواند همچنان چهرهای مقتدر از خود به نمایش بگذارد.
با این حال او مانند هر خودشیفته معتقد به خودبرترپنداری نژاد سفید متوجه نیست که چنین سرکوبی تنها فشردن فنری است که با شدت بیشتری نیروی خود را آزاد خواهد کرد و گسل قومیتی آمریکا با زلزله بزرگتری کاخ رویای ترامپی آمریکا را خواهد لرزاند.
البته شاید عده معتقد باشند که پشت فرمان ترامپ برای اعزام نیروی نظامی برای سرکوب اعتراضات انگیزه حزبی وجود داشته و هدف نهایی او تحقیر فرماندار کالیفرنیا و شهردار لس آنجلس باشد که هر دو دموکرات هستند، در نتیجه اصولا چنین اقدامات داخلی تاثیر مستقیم در جایگاه آمریکا در جهان ندارد. اما تجربه نشان میدهد وقتی عملکرد جناحی و حزبی در کشوری بر منافع ملی اولویت بگیرد، به طور طبیعی جایگاه آن کشور در روابط بینالملل لااقل صعودی رو نمی پیماید. به خصوص که ترامپ در مورد ماسک نشان داد حتی با متحدان بسیار نزدیک همحزبی هم میتواند ظرف چند روز به دشمنی خونی تبدیل شود.
در واقع، بی ثباتی ساختاری شکل گرفته در آمریکا ی فعلی حاوی این پیام به بازیگران جهانی است که با این آمریکا نمیشود هیچ معاملهای با ثباتی انجام داد.