به گزارش خبر۲۴، بروکینگز در یک جمعبندی شفاف، تأکید میکند که «دلیل اصلی ورود آمریکا به جنگ، ناتوانی اسرائیل در تحقق اهدافش بود». این جمله، بیسابقهترین بخش از تحلیل است، تلآویو، با وجود برخورداری از پیشرفتهترین فناوریهای نظامی غرب، نتوانست حتی در کوتاهمدت، معادله را به نفع خود تغییر دهد؛ بنابراین، پای آمریکا به میان کشیده شد تا توازن نسبی در صحنه نبرد برقرار شود، نه برای پیروزی، بلکه برای جلوگیری از فروپاشی روانی ـ امنیتی اسرائیل.
از منظر بروکینگز، جنگ اخیر اگرچه با خساراتی برای ایران همراه بود، اما آزمونی بود که نشان داد سامانههای پدافندی اسرائیل و آمریکا هرچند مدرن، اما در برابر حجم و تنوع آتش موشکی ایران، مستأصل باقی ماندند. موشکهای ایران، با گذر از لایههای مختلف دفاعی، به عمق سرزمینهای اشغالی رسیدند و زیرساختهای حساس اسرائیل را به لرزه انداختند. به همین دلیل، اندیشکده آمریکایی تصریح میکند:«تحمل یک جنگ طولانیمدت برای اسرائیل ممکن نیست.»
این اعترافی تلخ از سوی بروکینگز است که بهخوبی میداند جغرافیای کوچک، تمرکز بالای مراکز حیاتی و شکنندگی روانی جامعه اسرائیل، نقطه ضعفهای کلیدی این رژیم هستند. از نگاه این مرکز تحلیلی، ایران اکنون نهتنها بهطور کامل درک درستی از این نقاط ضعف دارد، بلکه ابزارهای اعمال فشار بر آنها را نیز توسعه داده است.
از سوی دیگر، بروکینگز هشدار میدهد که توان ایران در تهدید منافع ایالات متحده در منطقه، بهویژه در خلیج فارس، همچنان دستنخورده باقی مانده. زرادخانه موشکی و پهپادی ایران، نهتنها امنیت پایگاههای آمریکایی را به خطر میاندازد، بلکه میتواند در صورت نیاز، عرضه انرژی جهانی را مختل کند؛ موضوعی که واشنگتن با حساسیت بالا آن را دنبال میکند.
مهمترین پیام راهبردی این تحلیل آن است که؛ ایران ممکن است در این جنگ آسیب دیده باشد، اما این بهمعنای تغییر رفتار راهبردی یا ضعف در توازن قوا نیست. انتظار نداشته باشید که تهران مانند یک کشور شکستخورده عمل کند.
در واقع، این همان نقطهای است که بروکینگز در برابر کلیشههای رسانهای میایستد و بر پایداری قدرت بازیگری ایران در سطح منطقه تأکید میکند. ایران از موضع اقتدار دفاع کرد، نه انفعال. از عمق راهبردی خود استفاده کرد، نه در لاک تدافعی فرو رفت. و حتی در شرایط جنگ تمامعیار، توان بازدارندگی خود را نهتنها حفظ، بلکه تثبیت کرد.
از نگاه یک ناظر راهبردی، این تحلیل نشانهای روشن از شکست پروژه «شوک و ارعاب» علیه ایران است؛ پروژهای که از زمان دولت ترامپ تا بایدن، بهدنبال آن بود تا با نمایش قدرت، ایران را وادار به عقبنشینی کند.اما حالا خود نخبگان فکری در غرب، اذعان دارند که نهتنها این سیاست شکست خورده، بلکه تهران همچنان در موضعی فعال، بازدارنده و تأثیرگذار ایستاده است.
در مجموع، تحلیل بروکینگز را باید صدای زمزمهشده در دستگاه تصمیمسازی آمریکا دانست که میگوید، با ایران نمیتوان از موضع برتری سخن گفت.بازی قدرت در منطقه، با همه پیچیدگیهایش، هنوز تمام نشده است.