به گزارش خبر۲۴،در نقطه عطفی بیسابقه، صدراعظم آلمان «فردریش مرتس» با اذعانی غیرمنتظره و افشاگرانه، رژیم صهیونیستی را مجری «کارهای کثیف» غرب معرفی کرد؛ اعترافی که سیاستهای سنتی اروپا مبنی بر دفاع از حقوق بینالملل و میانجیگری بیطرفانه را بیاعتبار ساخت. در بحبوحه آتشبس تهران و تلآویو، این اظهارنظر همچون بمبی دیپلماتیک، هم افکار عمومی جهانی و هم معادلات منطقه را شوکه کرد.
پشتپرده اظهارات مرتس؛ اسرائیل، ابزار نیابتی غرب
در حاشیه نشست گروه هفت، صدراعظم آلمان در گفتوگویی با شبکه ZDF اعتراف کرد: «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام میدهد.» در حالی که ظاهراً تلاش داشت نقش مخرب اسرائیل را توجیه کند، ناخواسته ساختار نیابتی قدرت غرب در خاورمیانه را افشا کرد؛ رژیمی که مأموریتش اجرای عملیاتهای نظامی و تجاوزکارانهای است که غرب از انجام مستقیم آن پرهیز میکند.
ریاکاری دیپلماتیک؛ از ادعای قانونمداری تا همدستی با جنایت
این موضعگیری نه تنها با اصول ادعایی برلین درباره قانون بینالملل تناقض دارد، بلکه با بیانیههای جانبدارانه وزارت خارجه آلمان در قبال حملات رژیم صهیونیستی به ایران، عیار ریاکاری غرب را عیانتر کرد. صدور محکومیت علیه پاسخ دفاعی ایران، آنهم در حالیکه اسرائیل در تجاوزات آشکار به زیرساختها و دانشمندان ایران نقش داشت، جلوهای تمامعیار از سیاست دوگانه برلین است.
واکنشها؛ از البرادعی تا وزارت خارجه ایران
محمد البرادعی، مدیرکل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، صراحتاً یادآور شد که حمله به تأسیسات هستهای، نقض فاحش پروتکل الحاقی ژنو است؛ پروتکلی که آلمان نیز عضو آن است. در سوی دیگر، سخنگوی وزارت خارجه ایران، اسماعیل بقایی، با بازخوانی پیشینه آلمان در دو جنگ جهانی و پناه دادن ایران به یهودیان، خطاب به برلین نوشت: «کسانی که همیشه در سمت اشتباه تاریخ ایستادهاند، اکنون بهتر است سکوت کنند.»
تناقضگویی مرتس؛ بین خشم، ترس و فشار
مرتس که ابتدا از کار کثیف اسرائیل دفاع کرد، بلافاصله پس از فشارهای داخلی و خارجی، لحن خود را تعدیل و تلاش کرد با تماسهایی با قطر و ترکیه، اظهارات خود را توجیه کند. با این حال، این نوسان گفتاری، نهتنها وجهه دیپلماتیک آلمان را خدشهدار کرد، بلکه ابهام در سیاست خارجی برلین نسبت به جنگهای نیابتی را پررنگتر ساخت.
استاندارد دوگانه آلمان در قبال برنامه هستهای ایران
در حالی که برلین در ظاهر بر راهحل دیپلماتیک تأکید دارد، حمایت از استفاده احتمالی از «مکانیسم ماشه» و نادیده گرفتن نقش رافائل گروسی در زمینهسازی حملات به ایران، نشانهای آشکار از تبعیض ساختاری در سیاست خارجی آلمان است. به گفته سید عباس عراقچی، استفاده از مکانیسم ماشه، تأثیری معادل حمله نظامی دارد.
نقاب از چهره غرب افتاد
اظهارات مرتس، هرچند غافلگیرکننده، پرده از واقعیتی دیرین برداشت: اسرائیل بهعنوان بازوی اجرایی غرب، جنایاتی را مرتکب میشود که برلین و متحدانش از آن سود میبرند. اما این اعتراف، در عین حال، شکست غرب در مهار قدرت روبهرشد ایران را نشان داد. ایران، با تکیه بر استقلال استراتژیک و مقاومت در برابر فشارهای خارجی، نهتنها تسلیم زیادهخواهیهای غرب نخواهد شد، بلکه با تقویت توان دفاعی و نفوذ منطقهای خود، معادلات خاورمیانه را به نفع محور مقاومت تغییر میدهد. در این میان، تناقضات برلین و حمایت گستاخانهاش از جنایات اسرائیل، تنها جایگاه آلمان را در برابر افکار عمومی جهانی تضعیف کرده و چهره واقعی سیاستهای ریاکارانه غرب را برملا ساخته است.