به گزارش خبر۲۴،
به گزارش خبر۲۴، در لایههای عمیقتر خود ابعاد پیچیدهای از بازیهای ژئوپلیتیکی منطقه را آشکار میکند. این توافق، که از روز شنبه (۳ اوت ۲۰۲۵) اجرایی شده، فراتر از یک قرارداد انرژی، بهعنوان بخشی از استراتژی نفوذ منطقهای، بهویژه با محوریت مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل، مورد توجه قرار گرفته است.
جزئیات توافق گازی؛ ابعاد اقتصادی و فنی
بر اساس اعلام اسلحد ناصیروف، معاون شرکت دولتی انرژی آذربایجان (SOCAR)، این کشور صادرات سالانه ۱.۲ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی از میدان شاهدنیز به سوریه را از طریق ترکیه آغاز کرده است. این پروژه، با سرمایهگذاری قطر و تحت مدیریت شرکت بریتانیایی BP، ظرفیت انتقال روزانه ۶ میلیون مترمکعب گاز را داراست که میتواند به ۲ میلیارد مترمکعب در سال افزایش یابد. گاز وارداتی به نیروگاه حلب منتقل میشود و انتظار میرود تولید برق این نیروگاه را از ۱۲۰۰ مگاوات فعلی به حدود دو برابر افزایش دهد، ساعات تأمین برق روزانه در سوریه را از ۳-۴ ساعت به ۱۰ ساعت برساند، و نیاز برق حدود ۵ میلیون خانوار سوری را تأمین کند.
با این حال، کارشناسان نسبت به آمادگی زیرساختهای انرژی سوریه برای بهرهبرداری از این حجم گاز تردید دارند. شبکه انتقال، پالایش و توزیع گاز در این کشور پس از سالها جنگ داخلی همچنان دچار آسیبهای جدی است و احتمالاً تا چند سال آینده قادر به جذب کامل این ظرفیت نخواهد بود. این موضوع، سؤالاتی را درباره انگیزههای واقعی این توافق ایجاد کرده است.
مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل
توافق گازی آذربایجان و سوریه در بستر یک طراحی ژئوپلیتیکی گستردهتر قرار دارد که در آن مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل نقش کلیدی ایفا میکند. این مثلث، که پیشتر در پروژههایی نظیر کریدور زنگهزور و طرح «کریدور داوود» همکاری داشته، به دنبال اتصال منابع انرژی آسیای مرکزی به مدیترانه و اروپا است. در این چارچوب، آذربایجان بهعنوان تأمینکننده و مسیر انتقال انرژی، ترکیه بهعنوان واسطه منطقهای، و اسرائیل بهعنوان بازیگری با منافع سیاسی و اقتصادی عمل میکنند.
گزارشهای اخیر رویترز حاکی از آن است که دولت دونالد ترامپ در حال مذاکره با آذربایجان و برخی کشورهای آسیای مرکزی برای پیوستن به توافقات ابراهیم است، مجموعهای از توافقنامههای عادیسازی روابط با اسرائیل. هرچند روابط نظامی و نفتی آذربایجان و اسرائیل از دیرباز مستحکم بوده، عضویت رسمی باکو در این توافقات میتواند به تقویت جایگاه تلآویو در منطقه منجر شود. در این راستا، توافق گازی با سوریه بهعنوان ابزاری برای نفوذ غیرمستقیم اسرائیل در ساختار قدرت جدید دمشق ارزیابی میشود.
نقش سوریه در معادلات منطقهای
دولت جدید سوریه به رهبری محمد جولانی (الشرع) در تلاش برای تثبیت جایگاه خود از طریق پروژههای بازسازی و جذب سرمایهگذاری خارجی است. توافق گازی با آذربایجان، در ظاهر، پاسخی به نیازهای فوری دمشق برای تأمین انرژی و بازسازی زیرساختهاست. با این حال، ناظران معتقدند که این توافق میتواند بهعنوان اهرمی برای نفوذ سیاسی اسرائیل در سوریه عمل کند. حضور غیرمستقیم تلآویو از طریق شرکای منطقهای، بهویژه در پروژههایی با برچسب اقتصادی، میتواند به تثبیت جایگاه اسرائیل در نظم نوین سیاسی و امنیتی سوریه منجر شود.
انرژی بهمثابه ابزار نفوذ
در خاورمیانه، انرژی نهتنها یک منبع سوخت، بلکه ابزاری برای تنظیم ائتلافها و بازتعریف جغرافیای قدرت است. توافق گازی آذربایجان و سوریه، فراتر از هدف اعلامشده برای بازسازی، به نظر بخشی از استراتژی کلانتر برای تقویت نفوذ مثلث آذربایجان-ترکیه-اسرائیل در منطقه است. این توافق، با توجه به محدودیتهای زیرساختی سوریه و عدم شفافیت در جزئیات اجرایی، بیش از آنکه یک پروژه اقتصادی باشد، به نظر یک حرکت ژئوپلیتیکی است که میتواند هزینههای سیاسی و امنیتی سنگینی برای دمشق به همراه داشته باشد.
توافق صادرات گاز آذربایجان به سوریه، که در ظاهر گامی برای بازسازی اقتصادی دمشق است، در باطن بخشی از یک پازل ژئوپلیتیکی پیچیده با محوریت مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل محسوب میشود. این توافق، با وجود مزایای بالقوه برای تأمین انرژی سوریه، به دلیل محدودیتهای زیرساختی و انگیزههای سیاسی پنهان، خطر تبدیل شدن به ابزاری برای نفوذ خارجی را به همراه دارد. برای دمشق، موفقیت این پروژه به توانایی آن در حفظ توازن بین نیازهای داخلی و فشارهای خارجی بستگی دارد. در غیر این صورت، آنچه بهعنوان «برق برای دمشق» معرفی شده، ممکن است به «نفوذ برای تلآویو» تبدیل شود، با پیامدهایی که میتواند نظم شکننده منطقه را به چالش بکشد.
جزئیات توافق گازی؛ ابعاد اقتصادی و فنی
بر اساس اعلام اسلحد ناصیروف، معاون شرکت دولتی انرژی آذربایجان (SOCAR)، این کشور صادرات سالانه ۱.۲ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی از میدان شاهدنیز به سوریه را از طریق ترکیه آغاز کرده است. این پروژه، با سرمایهگذاری قطر و تحت مدیریت شرکت بریتانیایی BP، ظرفیت انتقال روزانه ۶ میلیون مترمکعب گاز را داراست که میتواند به ۲ میلیارد مترمکعب در سال افزایش یابد. گاز وارداتی به نیروگاه حلب منتقل میشود و انتظار میرود تولید برق این نیروگاه را از ۱۲۰۰ مگاوات فعلی به حدود دو برابر افزایش دهد، ساعات تأمین برق روزانه در سوریه را از ۳-۴ ساعت به ۱۰ ساعت برساند، و نیاز برق حدود ۵ میلیون خانوار سوری را تأمین کند.
با این حال، کارشناسان نسبت به آمادگی زیرساختهای انرژی سوریه برای بهرهبرداری از این حجم گاز تردید دارند. شبکه انتقال، پالایش و توزیع گاز در این کشور پس از سالها جنگ داخلی همچنان دچار آسیبهای جدی است و احتمالاً تا چند سال آینده قادر به جذب کامل این ظرفیت نخواهد بود. این موضوع، سؤالاتی را درباره انگیزههای واقعی این توافق ایجاد کرده است.
مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل
توافق گازی آذربایجان و سوریه در بستر یک طراحی ژئوپلیتیکی گستردهتر قرار دارد که در آن مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل نقش کلیدی ایفا میکند. این مثلث، که پیشتر در پروژههایی نظیر کریدور زنگهزور و طرح «کریدور داوود» همکاری داشته، به دنبال اتصال منابع انرژی آسیای مرکزی به مدیترانه و اروپا است. در این چارچوب، آذربایجان بهعنوان تأمینکننده و مسیر انتقال انرژی، ترکیه بهعنوان واسطه منطقهای، و اسرائیل بهعنوان بازیگری با منافع سیاسی و اقتصادی عمل میکنند.
گزارشهای اخیر رویترز حاکی از آن است که دولت دونالد ترامپ در حال مذاکره با آذربایجان و برخی کشورهای آسیای مرکزی برای پیوستن به توافقات ابراهیم است، مجموعهای از توافقنامههای عادیسازی روابط با اسرائیل. هرچند روابط نظامی و نفتی آذربایجان و اسرائیل از دیرباز مستحکم بوده، عضویت رسمی باکو در این توافقات میتواند به تقویت جایگاه تلآویو در منطقه منجر شود. در این راستا، توافق گازی با سوریه بهعنوان ابزاری برای نفوذ غیرمستقیم اسرائیل در ساختار قدرت جدید دمشق ارزیابی میشود.
نقش سوریه در معادلات منطقهای
دولت جدید سوریه به رهبری محمد جولانی (الشرع) در تلاش برای تثبیت جایگاه خود از طریق پروژههای بازسازی و جذب سرمایهگذاری خارجی است. توافق گازی با آذربایجان، در ظاهر، پاسخی به نیازهای فوری دمشق برای تأمین انرژی و بازسازی زیرساختهاست. با این حال، ناظران معتقدند که این توافق میتواند بهعنوان اهرمی برای نفوذ سیاسی اسرائیل در سوریه عمل کند. حضور غیرمستقیم تلآویو از طریق شرکای منطقهای، بهویژه در پروژههایی با برچسب اقتصادی، میتواند به تثبیت جایگاه اسرائیل در نظم نوین سیاسی و امنیتی سوریه منجر شود.
انرژی بهمثابه ابزار نفوذ
در خاورمیانه، انرژی نهتنها یک منبع سوخت، بلکه ابزاری برای تنظیم ائتلافها و بازتعریف جغرافیای قدرت است. توافق گازی آذربایجان و سوریه، فراتر از هدف اعلامشده برای بازسازی، به نظر بخشی از استراتژی کلانتر برای تقویت نفوذ مثلث آذربایجان-ترکیه-اسرائیل در منطقه است. این توافق، با توجه به محدودیتهای زیرساختی سوریه و عدم شفافیت در جزئیات اجرایی، بیش از آنکه یک پروژه اقتصادی باشد، به نظر یک حرکت ژئوپلیتیکی است که میتواند هزینههای سیاسی و امنیتی سنگینی برای دمشق به همراه داشته باشد.
توافق صادرات گاز آذربایجان به سوریه، که در ظاهر گامی برای بازسازی اقتصادی دمشق است، در باطن بخشی از یک پازل ژئوپلیتیکی پیچیده با محوریت مثلث آذربایجان، ترکیه و اسرائیل محسوب میشود. این توافق، با وجود مزایای بالقوه برای تأمین انرژی سوریه، به دلیل محدودیتهای زیرساختی و انگیزههای سیاسی پنهان، خطر تبدیل شدن به ابزاری برای نفوذ خارجی را به همراه دارد. برای دمشق، موفقیت این پروژه به توانایی آن در حفظ توازن بین نیازهای داخلی و فشارهای خارجی بستگی دارد. در غیر این صورت، آنچه بهعنوان «برق برای دمشق» معرفی شده، ممکن است به «نفوذ برای تلآویو» تبدیل شود، با پیامدهایی که میتواند نظم شکننده منطقه را به چالش بکشد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟