به گزارش خبر۲۴،
به گزارش خبر۲۴، حملات گسترده و هدفمند ایران به تأسیسات نظامی، اطلاعاتی و زیرساختهای استراتژیک اسرائیل، نهتنها لایههای پنهان آسیبپذیری این رژیم را آشکار کرد، بلکه ماشین روایتسازی و سانسور اسرائیلی را نیز در تنگنای بیسابقهای قرار داد.
ریشههای سانسور؛ از قیمومیت تا امروز
سانسور در سرزمینهای اشغالی داستانی دیرینه دارد. در دوران قیمومیت انگلیس (۱۹۱۷-۱۹۴۸)، کنترل اطلاعات برای مهار تنشهای قومی اعمال میشد. با تأسیس رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸، سانسور به ابزاری کلیدی برای حفظ امنیت در وضعیت جنگی دائمی تبدیل شد. توافق ۱۹۶۶ میان ارتش و رسانهها، چارچوبی برای سانسور پیشگیرانه ایجاد کرد که انتشار هرگونه اطلاعات حساس را منوط به تأیید نظامی میکرد. این ساختار، که ریشه در مقررات دفاع ۱۹۴۵ دارد، به سانسورکننده ارشد، منصوب وزیر جنگ، اختیارات گستردهای میدهد: از سرکوب مقالات تا بازرسی نامههای سربازان و حتی بستههای پستی.
سانسور در جنگ ۱۲ روزه؛ حقیقت زیر سایه
در جریان حملات ایران، سازمان سانسور نظامی رژیم صهیونیستی، تحت هدایت سرتیپ کوبی ماندلبلیت، محدودیتهای شدیدی را اعمال کرد. فهرستی از موضوعات ممنوعه، شامل نقشههای نظامی، آمادگی دفاعی، خسارات به پایگاهها و نقاط ضعف دفاعی، به رسانهها ابلاغ شد. بر اساس گزارشهای عبری، در سال ۲۰۲۴، رژیم صهیونیستی رکوردی بیسابقه ثبت کرد: ۱۶۳۵ مقاله کاملاً سانسور و ۶۲۶۵ مقاله به صورت جزئی دستکاری شدند. این آمار در مقایسه با میانگین سالانه ۲۲۴۰ مقاله سانسورشده (۲۴۰ کامل و ۲۰۰۰ جزئی) نشاندهنده تشدید بیسابقه سانسور در این درگیری است.
این محدودیتها، به گفته راویو دراکر، روزنامهنگار اسرائیلی، فراتر از امنیت بود. او در روایتی تلخ از جنگ مینویسد:«صبح پس از حملات ایران، پایگاه گلیلوت هنوز در آتش میسوخت. کنار جاده توقف کردم تا عکسی بگیرم، اما پلیسها با تهدید آمدند: ‘عکاسی ممنوع، دستور سانسور است.’ این سانسور برای حفظ جان مردم نبود، بلکه برای حفظ توهم پیروزی بود.»
دراکر با پرسشی تکاندهنده ادامه میدهد: «آیا ما روزنامهنگاران نگهبان حقیقتیم یا شریک سکوت؟».
مکانیزم سانسور؛ ابزارها و اختیارات
واحد سانسور در اداره اطلاعات ارتش (آمان) با استناد به مواد قانونی ۸۷ تا ۱۰۱ مقررات دفاع ۱۹۴۵ عمل میکند. این مواد به سانسورکننده اجازه میدهند تا:
– هرگونه محتوای رسانهای، از مقالات تا برنامههای تلویزیونی، را پیش از انتشار بررسی کند.
– نامهها و بستههای پستی را بازرسی کند.
– رسانهها را به دلیل نقض سانسور تعطیل یا تجهیزاتشان را مصادره کند.
این اختیارات حتی به رسانههای خارجی و مکاتبات بینالمللی نیز تسری مییابد. برای مثال، در سال ۲۰۱۷، رژیم صهیونیستی دفتر الجزیره در بیتالمقدس را بست و مجوزهای مطبوعاتی آن را لغو کرد، با ادعای انتشار «پروپاگاندای نازی».
چالشهای عصر دیجیتال
رشد شبکههای اجتماعی و رسانههای دیجیتال، سانسور رژیم صهیونیستی را به چالش کشیده است. در جنگ ۱۲ روزه، گزارشهایی از خسارات به پایگاههای نظامی، از جمله گلیلوت، از طریق پلتفرمهای دیجیتال و رسانههای بینالمللی مانند تلگراف منتشر شد. این امر نشان داد که سانسور صددرصدی دیگر ممکن نیست، هرچند رژیم همچنان بخشهایی از حقیقت را پنهان میکند.
انتقادات جهانی؛ آزادی مطبوعات در محاق
سازمان گزارشگران بدون مرز (RSF) در سال ۲۰۲۰، رژیم صهیونیستی را در رتبه ۸۸ آزادی مطبوعات قرار داد و از آزار روزنامهنگاران، بهویژه فلسطینیها، در کرانه باختری و غزه انتقاد کرد. فقدان حمایت قانونی از منابع خبری و پیگرد روزنامهنگاران به اتهاماتی مانند «توهین به مقامات» به محدودیتهای رسانهای دامن زده است.
سانسور یا تحریف حقیقت؟
سانسور رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه، بیش از آنکه برای حفاظت از امنیت باشد، به حفظ روایت پیروزی خدمت کرد. این سیاست، که ریشه در ترس از افشای ضعفها دارد، نه تنها حقیقت را از مردم سرزمینهای اشغالی پنهان کرد، بلکه به اعتماد عمومی به رسانهها آسیب زد. سخنان دراکر نشاندهنده بحرانی عمیقتر است: روزنامهنگارانی که از ترس پیگرد، به «شریکان سکوت» تبدیل شدهاند. این سانسور، در حالی که خسارات سنگین حملات ایران را پنهان میکند، تصویری جعلی از قدرت رژیم ارائه میدهد.
در مجموع باید گفت،حملات ایران در ژوئن ۲۰۲۵، رژیم صهیونیستی را نه تنها در میدان نظامی، بلکه در عرصه رسانهای نیز به چالش کشید. سانسور نظامی، با وجود شدت بیسابقهاش، نتوانست حقیقت را به طور کامل مخفی کند. افشاگریهای رسانههای بینالمللی و شجاعت روزنامهنگارانی مانند دراکر نشان داد که حقیقت، حتی زیر سایه سانسور، راه خود را پیدا میکند. این گزارش بر ضرورت دفاع از آزادی مطبوعات و افشای سیاستهای سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی تأکید میکند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟