گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ سعید همتی،
سند توافق جامع برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۲۰۱۵ میان وزرای خارجی ایران و ۵+۱ پس از قریب به ۱۸ ماه مذاکرات فشرده و جلسات پرطمطمراق منقعد شد. قبل، حین و پس از امضای برجام بانیان و شیفتگان برجام آن را یک سند محیرالقول به لحاظ تامین منافع ایران معرفی می کردند و اصرار داشتند که چنین توافقی باید حتما در کتب درسی نیز رسوخ پیدا کند چرا که جامعه و نسل های آینده باید با این توافق شگفت انگیز آشنا شده و قهرمانان دیپلماسی خود را بشناسند و به یاد بسپارند.
امروز بعد از گذشت ۱۰ سال از آن روزهایی که کمتر منتقدِ دلسوزی جرات عرض اندام ولو در حد یک عبارت انتقادی نسبت به متن برجام یا شیوه مذاکراتی، مذاکره کنندگان کشورمان داشت می گذرد و در طول تمام این ده سال یک به یک آرزوهای برجامی امضا کنندگان و حامیان برجام رنگ باخته است؛ از لغو تمامی تحریم های اولیه و ثانویه ایالات متحده آمریکا گرفته تا بی اثر شدن تحریم های اتحادیه اروپا و تعلیق تحریم های شورای امنیت یا همان ۶ قطعنامه سازمان ملل متحد.
وعده های پوچ و سر خرمنی
آروزهای وعده داده شده برجام تنها به این موارد خلاصه نمی شود، برجام قرار بود روابط مالی، تجاری، بانکی ایران را نیز عادی سازی کرده و تمام کشورهای دنیا به ویژه ایالات متحده و کشورهای اروپایی خود به تعامل تجاری و اقتصادی با ایران در ابعاد و عرصه های مختلف پرداخته و تمام بسترهای لازم برای حضور سرمایه گذاران خارجی در ایران را فراهم کنند. فروش نفت ایران به شرایط عادی بازگردد و تمام شرکت های بزرگ دنیا برای انعقاد توافقات بزرگ با ایران راهی تهران شوند.
به عنوان یک نمونه محمد جواد ظریف در طی سخنانی در همان سالهای نخستین انعقاد برجام بیان می کند : « ما بعد از برجام ۸۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی به ایران آوردیم. من چه کار کنم که کمتر از ۵ میلیارد دلار آن جذب شد. اگر ۸۰ میلیارد دلار محقق شده بود ترامپ که هیچ پدر جد ترامپ هم نمیتوانست کاری بکند. چون آنقدر منابع اقتصادی در ایران شکل گرفته بود که هیچ کس نمیتوانست ما را تحریم کند.» اینها در حالی است که خروجی عینی برجام در حوزه اقتصادی دلار چند برابری، گرانی، تورم، رکود و بیکاری توسعه یافته نسبت به سالهای قبل است.»
آرزوهای برجام که به عنوان گلابی های برجام هم یاد می شد امروز نه تنها به ثمر ننشسته بلکه درخت برجام خار و خاشاک هم به بار آورده است به طوری که کشورهای اروپایی همگام با امریکایی ها دائما بر طبل توهین و تحقیر جامعه ایرانی کوبیده و اصرار دارند که ایران برای امتیازدهی بیشتر از گذشته به پای میز مذاکره بازگردد و چنانچه این اتفاق نیفتد، باید منتظر جنگ باشد!
جالب اینجاست که بانیان برجام و ماشه امروز مدعی تر از همیشه به پشت تریبون ها آمده و اصرار دارند با فرار از پاسخگویی نسبت به فجایع برجام، انگشت اتهام را به سمت دیگر افراد و جریانات سیاسی گرفته و حدوث پیامدهای برجام طی ۱۰ سال گذشته را ناشی از قصور دیگران عنوان کنند!
با توجه به وقاحت این روزهای بانیان برجام و ماشه نیم نگاهی به آنچه در زمان انعقاد برجام بوجود آمد می توان از یک سو آگاهی اجتماعی ایجاد کرده و از سوی دیگر کشور را در مقابل حوادث مشابه مصون بدارد.
تطهیر برجام حتی بعد از مکانیسم ماشه!
مواضع این روزهای بانین برجام با هدف تطهیر و بزرگ نمایی برجام صورت میگیرد به طوری که علت شرایط نامناسب برجام و نهایتاً فعال سازی مکانیسم ماشه «صرفا روی کارآمدن دونالد ترامپ» قانون راهبردی مجلس شورای اسلامی یاد می شود این در حالی که است مهمترین علت اوضاع اضطراری برجام «مفاد متن برجام» و مفاهیم و بندهایی است که در آْن گنجانده شده است. به طوری که، جان کری وزیر خارجه دولت اوباما چندی بعد از امضای برجام در مصاحبهای به صراحت عنوان میکند که در صورت ریاست جمهوری هیلاری کلینتون به جای ترامپ نیز، این کشور باز از توافق هستهای خارج میشد. وی علت این تصمیم را راهبرد ثابت امریکاییها در قبال استانداردسازی رفتار ایران مطرح میکند. بنابراین خروج از برجام بعد از تعطیلی صنعت هستهای ایران و احیای تحریمها، طرح از پیش تعیین شده بوده و با همین هدف در متن برجام «تلههای حقوقی» از جمله «تفسیرپذیر بودن متن برجام بهویژه در بندهای مربوط به اجرای تعهدات و حل و فصل اختلافات»، «فقدان ضمانت اجرای طرف مقابل برای اجرای تعهدات»، «پذیرش صلاحیت تام شورای امنیت در رفع اختلافات»، «تعهدات کلی، مبهم و قابل تفسیر امریکا در متن در مقابل تعهدات، عینی و متقن ایران» لحاظ شده است.
گستاخی به جای شرم!
آنچه امروز کشور در مواجهه با فعال سازی اسنپ برجام با آن مواجهه است تنها یک نمونه از دهها حفره حقوقی بود که در متن برجام مین گذاری شده بود و در طی ۱۰ سال اخیر و در فواصل زمانی مختلف فعال شد و اثرات زیادی بر پیکره ی اقتصادی، سیاسی و نظامی و اجتماعی کشور گذاشت و آخرین آن حفره مین گذاری برجام، اسنپ بک بود که حاصل دسترنج افرادی بود که دست کم ۱۰ سال از ثروت ها این کشور را با اعتماد بی جهت به غرب به باد داده و هزینه های غیرقابل جبرانی روی دست حاکمیت و کشور گذاشته اند که جبران هر کدام از آن هزینه ها دست کم چندین دهه طول خواهد کشید. حال سوال اینجاست این افراد به چای پذیرش ضعف های فراخ خود در نگارش و انعقاد یک توافقنامه سراسر هزینه برای کشور و عذرخواهی از پیشگاه ملت چرا کماکان همانند فاتحان صحبت می کنند گویی که هیچ نقشی در تدوین و امضای این سند مالامال از ضعف و زبونی به عهده نداشته اند؟
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟