گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛
در ظاهر، این طرح با هدف بازسازی، گذار سیاسی و ایجاد ثبات در غزه طراحی شده؛ اما در واقع، با نگاهی راهبردیتر، نشانه بازگشت قیمومیت غربی بر سرزمین فلسطین است — قیمومیتی در قالب جدید، با زبان توسعه و مدیریت بحران.
۱. طرحی با چهره بازسازی، اما نیت سیاسی
در روایت رسمی، هدف این مرجع، تشکیل ساختاری چندلایه برای مدیریت موقت غزه است که شامل محورهای امنیتی، اداری، اقتصادی و انسانی میشود. با این حال، نحوه طراحی و ترکیب بازیگران — از سازمان ملل و اتحادیه اروپا تا ناتو و کشورهای عربی نزدیک به غرب — نشان میدهد غرض اصلی، *مهار جریان مقاومت و بازطراحی نظم قدرت در غزه* است، نه بازسازی آن.
تونی بلر که در جنگ عراق نقش فعال در شکلدهی نظم نیابتی غرب داشت، اکنون با تجربه مشابه، به دنبال شکلدهی نظمی کنترلی در غزه است تا هم نفوذ مقاومت اسلامی مهار شود و هم مسیر بازگشت سیاسی حماس به حاکمیت، مسدود گردد.
۲. بازتولید قیمومیت در عصر نهادهای بینالمللی
اگر قیمومیت قرن بیستم بر پایه سلطه مستقیم نظامی و اداری تعریف میشد، در قرن بیستویکم این قیمومیت با ظاهری «نرم» و «نهادینه» بازسازی میشود.
طرح بلر نمونهای کلاسیک از استعمار اداری نوین است:
– اداره موقت با عنوان بینالمللی،
– کنترل منابع مالی بازسازی،
– مدیریت گذار امنیتی،
-و تعریف نهادهای نظارتی با حضور نمایندگان غربی.
به این ترتیب، فلسطین از استقلال سیاسی و مالی تهی شده و حاکمیت آن بهطور تدریجی به یک مدیریت چندملیتی واگذار میشود که عملاً در خدمت اهداف غربی و صهیونیستی است.
۳. اهداف پنهان؛ از بازسازی تا مهار مقاومت
در لایه پنهان این طرح، سه هدف کلیدی دنبال میشود:
۱. مهار مقاومت از طریق حضور میدانی نهادهای بینالمللی در مناطق مرزی و خلع سلاح تدریجی گروههای مقاومت.
۲. بازتعریف غزه بهعنوان منطقه حائل میان اسرائیل و مصر، با کنترل امنیتی مشترک غربی ـ عربی.
۳. نرمالسازی حضور اسرائیل در معادلات اقتصادی و اداری آینده غزه، بهویژه از طریق شرکتهای غربی ـ عبری در فرایند بازسازی.
در نتیجه، طرح بلر نه بهدنبال بازسازی غزه، بلکه بهدنبال *بازتعریف غزه بدون مقاومت* است.
۴. تحلیل راهبردی؛ استعمار در نقاب توسعه
از منظر راهبردی، غرب بهویژه بریتانیا، در پی بازگشت به ژئوپلیتیک فلسطین است. تونی بلر با تکیه بر برند شخصی خود بهعنوان «میانجی صلح»، در واقع بهدنبال احیای همان نقش تاریخی لندن در طراحی خاورمیانه پساسایکسـپیکو است.
تفاوت این بار در روش است: قیمومیت از مسیر «بازسازی و گذار سیاسی» بازمیگردد نه از مسیر اشغال نظامی.
۵. جمعبندی و چشمانداز
طرح تونی بلر، نمونهای از استعمار نوین در قرن بیستویکم است؛ مدلی که سلطه را نه از راه اشغال، بلکه از مسیر اداری، مالی و نهادی پیش میبرد.
در شرایطی که مقاومت فلسطین بهعنوان تنها نیروی واقعی میدان باقی مانده است، پذیرش چنین طرحی بهمعنای واگذاری تدریجی دستاوردهای جهاد و مقاومت به بوروکراسی غربی خواهد بود.
نتیجه نهایی آن است که «بازسازی» در ظاهر، اما «بازمهندسی قدرت» در باطن جریان دارد.
تونی بلر در واقع مأموریت دارد تا فروپاشی نظامی اسرائیل را با مهندسی اداری جبران کند؛ اما اینبار، افکار عمومی جهان اسلام بیدارتر از آن است که زیر نقاب توسعه، بازگشت استعمار را نبیند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟