گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ نظام آموزش عالی کشور در دهههای اخیر به جای ایفای نقش در توسعهی مهارت و اشتغال، به ماشین تولید مدرک بدل شده است. گسترش بیرویهی دانشگاهها، بدون تناسب با ظرفیت اقتصادی کشور، موجب افزایش بیکاری تحصیلکردگان و کاهش کارایی علمی شده است.
بر اساس یافتههای پژوهشگران، کمتوجهی به نیازهای واقعی بنگاههای اقتصادی و ضعف تعامل دانشگاه با صنعت، مهمترین عامل این بنبست محسوب میشود.
مدرکگرایی بهمثابه بحران فرهنگی توسعه
پدیدهی مدرکگرایی دیگر صرفاً مسئلهای آموزشی نیست؛ به بحران فرهنگی تبدیل شده است. میل به دریافت مدرک بهجای مهارت، موجب انحراف سرمایهگذاری انسانی از مسیر کارآمدی به ظاهرسازی تحصیلی شده است.
دانشگاههای کشور در عمل به نهادهای پرهزینهی کمبازده تبدیل شدهاند که فاصلهی آنان با نیازهای واقعی جامعه، به بیاعتمادی اجتماعی نسبت به آموزش عالی دامن زده است.
زنان؛ قربانیان خاموش ناهماهنگی تحصیل و اشتغال
دادههای پژوهشی نشان میدهد زنان تحصیلکرده بیشترین آسیب را از ناهماهنگی میان رشتههای تحصیلی و فرصتهای شغلی میبینند.
این شکاف عمودی میان تحصیلات و مشاغل موجود، نهتنها موجب بیکاری گسترده در میان فارغالتحصیلان زن شده، بلکه به تضعیف موقعیت اجتماعی و روانی آنان نیز انجامیده است.
در واقع، سیاستگذاری آموزشی بدون ملاحظهی واقعیت بازار، به بازتولید نابرابری جنسیتی منجر شده است.
مهارتهای کارآفرینانه؛ حلقهی مفقودهی آموزش دانشگاهی
پژوهشهای نوین تأکید دارند که میان کیفیت برنامههای درسی و اشتغالپذیری رابطهای مستقیم وجود دارد.
نظام آموزشی ایران هنوز از آموزشهای سنتی و نظری رنج میبرد و به پرورش مهارتهای نرم و کارآفرینانه مانند تفکر خلاق، ارتباط مؤثر و رهبری تیمی بیتوجه است.
این ضعف، عملاً موجب «تحصیل بیش از حد» و «بیکاری تحصیلکردگان» شده است؛ پدیدهای که از دید جامعهشناسی توسعه، نشانهی اختلال در مسیر نوسازی اقتصادی است.
از فنیوحرفهای تا دانشگاه؛ گسست در زنجیره مهارت
آموزشهای فنی و حرفهای نیز از ناهماهنگی با نیازهای واقعی بازار کار رنج میبرد.
نبود نظام نیازسنجی پویا، ضعف در استانداردهای آموزشی و نبود پیوند با صنایع، موجب شده است تا بخش مهارتی کشور نتواند نقش اصلاحکنندهای در برابر ناکارآمدی آموزش عالی ایفا کند.
اصلاح این وضعیت مستلزم آمایش سرزمینی آموزش، عدالت مهارتی و همافزایی میان دانشگاه، صنعت و دولت است.
۱۰ راهکار راهبردی برای بازآرایی آموزش عالی
تحلیل میانحوزهای از پژوهشهای اخیر نشان میدهد که بهبود وضعیت اشتغال دانشآموختگان نیازمند تغییر بنیادین در سیاستگذاری آموزشی و اقتصادی است.
مهمترین پیشنهادهای راهبردی عبارتاند از:
1. ایجاد واحدهای تحقیق و توسعه در دانشگاهها برای رصد نیازهای بازار کار.
2. بازنگری در محتوای دروس با محور مهارت و کارآفرینی.
3. توسعهی رشتههای میانرشتهای و کاربردی.
4. گسترش همکاری دانشگاهها با مراکز نوآوری و کارآفرینی.
5. تأمین مالی پایدار برای استارتآپهای دانشجویی.
6. همسوسازی ظرفیت رشتهها با نقشهی آمایش سرزمین.
7. طراحی نظام جامع اطلاعات بازار کار برای دانشجویان.
8. بازتعریف رابطهی استاد و دانشجو در بستر مهارتآموزی.
9. سیاستگذاری یکپارچه میان وزارت علوم و وزارت کار.
10. ترویج فرهنگ مهارتگرایی بهجای مدرکگرایی در سطح ملی.
عبور از «دانشگاه کماثر» به «دانشگاه مولد»
دانشگاه ایرانی امروز در آستانهی انتخابی تاریخی قرار دارد؛ یا باید در مدار تولید مدرک و بیکاری بماند، یا با بازتعریف خود بهعنوان نهاد مولد دانش و مهارت، نقش واقعی خویش را در توسعهی ملی بازیابد.
بازطراحی آموزش عالی بر مبنای مهارت، کارآفرینی و عدالت آموزشی، نهتنها راه نجات از بحران بیکاری تحصیلکردگان است، بلکه شرط بقای اعتبار دانشگاه در آیندهی ایران محسوب میشود.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟