گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ این منطق، قدرت را محصول ترس تعریف میکند و بر اساس آن، هر جامعهای که تحت کنترل نباشد، تهدید به شمار میآید. در دوره استعمار کهن، این ذهنیت با نژادپرستی سفیدپوستانه درآمیخت و تمدن غرب را به بزرگترین غارتگر تاریخ بدل کرد؛ غارت منابع، فرهنگ و جان انسانها در آمریکای بومی و آفریقا تنها بخش کوچکی از آن بود.
آمریکا، با بمباران هیروشیما و ناکازاکی، نه به قصد پیروزی نظامی، بلکه برای نمایش مطلق قدرت، این اندیشه را به جهان عرضه کرد: «ترس و سلطه، شرط بقای نظم جهانی.» پس از جنگ جهانی دوم، استعمار مستقیم کنار رفت، اما همان منطق باقی ماند؛ جنگ سرد، کودتاهای آمریکا در آسیا و آمریکای لاتین، و کودتای ۱۳۳۲ علیه مصدق، همه بر پایه همین «صلح از طریق قدرت» انجام شد.
غرب امروز نیز همان گزارههای کهن را با ابزارهای نوین ادامه میدهد؛ رسانه، شبکههای اجتماعی، تحریم، جنگ و هوش مصنوعی، تنها شکلهای تازه این قدرتنمایی است. در ذهن تصمیمسازان غرب، ملتی که کنترل نشود، خطرناک است؛ بنابراین باید مهار شود، و اگر مهار نشد، باید جنگید. نمونه اخیر آن، جنگ ۱۲روزه بود؛ جایی که رئیسجمهوری علناً اعتراف کرد که همزمان با مذاکره، جنگ را هدایت کرده و کنترل کامل بر عملیات اسرائیل داشته است، و صدر اعظم آلمان از حملات هوایی غربیها تمجید کرد.
آمارهای بانک جهانی نیز تصویر روشنتری ارائه میکند: بیش از ۷۰ درصد جنگهای نیمقرن اخیر با مداخله مستقیم یا غیرمستقیم قدرتهای غربی آغاز شده و نیمی از مخارج نظامی جهان در دهه اخیر، به آمریکا و متحدانش تعلق دارد. صلح غربی در یک جمله خلاصه میشود: «من آنقدر سلاح دارم که میتوانم جهان را صدها بار نابود کنم.»
اما در برابر این تمدن وحشی، ایرانی ایستاده است که هرگز استیلاپذیر نبوده است. از دوره ساسانی تا صفوی، و از انقلاب اسلامی تا امروز، ایران تجربهای بیبدیل از استقلال، علم، ایمان و قدرت را عرضه کرده است. انقلاب اسلامی این تجربه تاریخی را به روز کرد: علم بدون وابستگی و قدرت بدون سلطه، و هر دو مبتنی بر معنویت. رابطه ایران با غرب در چهار دهه اخیر، تعامل علمی در عین مقاومت سیاسی و امنیتی بوده است.
زمانی که آمریکا از اقتصاد، فرهنگ و حتی جنگ برای سلطه بر ایران تلاش کرد، پاسخ ملت ایران، مقاومت مقتدرانه بود؛ همان مقاومت که در جنگ ۱۲روزه، منطق «جنگلی» غرب را به چالش کشید و نشان داد هیچ تهدید، تحریم یا زورمندی نمیتواند استقلال و اراده یک ملت را نابود کند. فرمول صلح تحمیلی آمریکایی در برابر تاریخ و فرهنگ ایران، همواره محکوم به شکست بوده است؛ و ایران امروز، با پشتوانه تجربه تاریخی، علم و قدرت دفاعی، همچنان در جایگاه یک ملت مستقل و مقتدر ایستاده است.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟