گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ رضا دهقانی،
این بحثها دیگر فقط محدود به احتمال جنگ نیست؛ بلکه شکل احتمالی آن، زمان شروع، عمق جغرافیایی و سطح درگیریها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در مقابل، برآوردهای اطلاعاتی این رژیم نشان میدهد که حزبالله بخشی از توان عملیاتی و انسجام میدانی خود را بازسازی کرده است. همزمان به گفته منابع عبری آمریکا فشار دیپلماتیک شدیدی بر تلآویو وارد میکند تا تا پایان ماه خویشتنداری کند و از تشدید تنشها جلوگیری شود.
باید خاطرنشان کرد که مقامات رژیم اسرائیل هنوز گزینه جنگ را به عنوان یک ابزار استراتژیک در نظر دارند، اما اجرای آن مشروط به محاسبات تاکتیکی و روند تحولات سیاسی و دیپلماتیک است. برخی مقامهای نظامی و سیاسی اسرائیل تاکید کردهاند که حملات اخیر میتواند به عنوان «مقدمه» یا «آزمایش» برای یک عملیات گستردهتر دیده شود. طبق این برنامه، ممکن است ابتدا عملیات محدود انجام شود و سپس دامنه آن به مناطق داخلی لبنان کشیده شود. این رویکرد نشان میدهد که تلآویو قصد دارد بدون ورود فوری به یک جنگ تمامعیار، معادلات جدیدی تحمیل کند، اما در صورت شکست کنترل میدان یا تشدید واکنشها، احتمال جنگ گسترده همچنان وجود دارد.
جزئیات موجود نشان میدهد که در صورت وقوع جنگ، این رویارویی جنبه تهاجمی و پیشدستانه خواهد داشت. برنامه اسرائیل شامل ترکیبی از حملات هوایی متمرکز، عملیات کماندویی عمیق و هدفگیری نظاممند زیرساختهای نظامی و سیاسی حزبالله در داخل و خارج لبنان، از جمله حومههای بیروت است. هدف این اقدامات تنها مهار حزبالله نیست؛ بلکه کاهش سریع و قوی توان عملیاتی و لجستیکی آن و تحمیل هزینههای راهبردی بر ساختار رزمی حزبالله است.
با این حال، محافل اسرائیلی اجرای عملیات گسترده پیش از پایان نوامبر ۲۰۲۵ را منتفی میدانند و مدعی هستند که این مسأله تحت فشار دیپلماتیک آمریکا قرار دارد. با وجود این، از دو هفته پیش شاهد افزایش ضربات و عملیاتها هستیم که به نظر میرسد تلآویو در تلاش است افکار عمومی داخلی و بینالمللی را برای یک سناریوی هجومی احتمالی آماده کند.
طبق برآوردهای محافل رسانهای و تحلیلی اسرائیلی زمان این عملیاتها بین چند روز تا چند هفته متغیر است و هدف آن «نبردهای فشرده» برای نابودی زیرساختهای حزبالله بدون ورود به یک جنگ فرسایشی بلندمدت است. با این حال، تحلیلگران نظامی اسرائیلی هشدار میدهند که هدف اعلامشده یعنی «نابودی حزبالله» ممکن است فراتر از این بازه زمانی برود و مدت عملیات طولانیتر و پیچیدهتر شود.
اهداف اعلامشده جنگ شامل جلوگیری از بازسازی حزبالله، جلوگیری از استقرار مجدد آن در مرزها، تحمیل ترتیبات امنیتی و سیاسی جدید در لبنان، خلع سلاح آن با حمایت احتمالی آمریکا، ایجاد مناطق حائل و نابودی توان موشکی و پهپادی حزبالله است. اما هدف نهایی و بلندمدت، بازسازی محیط سیاسی و امنیتی لبنان به نفع منافع اسرائیل پس از جنگ غزه است؛ امری که موضوع را فراتر از عملیات نظامی تاکتیکی و به یک پروژه تغییر ساختاری تبدیل میکند.
نقشه عملیاتی اسرائیل نشان میدهد که هیچ منطقهای در لبنان از تیررس حملات مصون نیست. برنامهها از جنوب لبنان آغاز شده و به بقاع، حومههای بیروت و مراکز فرماندهی در پایتخت کشیده شده است. این نشان میدهد سیاست اسرائیل از پاسخ محدود به ضربات گسترده تغییر کرده و ممکن است حتی از خط آبی فراتر رود و به عمق ساختار لجستیکی حزبالله نفوذ کند. هدف این اقدامات، ضربه به مراکز تولید، انبار و فرماندهی پیش از آن است که حزبالله بتواند مقاومت کند.
در داخل اسرائیل نیز دیدگاهها متفاوت است؛ گروهی از مقامات سیاسی بر هماهنگی با آمریکا برای کسب حمایت سیاسی تأکید دارد، اما گروهی از نظامیان به حل سریع ماجرا [به زعم خود] تمایل دارد و عملیات جاری را مقدمهای برای اقدام گسترده میداند، و جریان رسانهای و تحلیلی معتقد است تلآویو برای مرحله «پس از حزبالله» آماده میشود، نه صرفاً مهار آن. این اختلاف نظرها نشان میدهد که تصمیم نهایی هم نظامی و هم سیاسی است و تحت تاثیر منافع داخلی، منطقهای و بینالمللی شکل میگیرد.
در نهایت، آنچه اکنون رخ میدهد صرفاً تاکتیک موقت نیست، بلکه سناریویی در حال آمادهسازی است که اجرای آن به تکمیل شرایط سیاسی و دیپلماتیک، به ویژه هماهنگی با آمریکا، یا رخداد میدانی بستگی دارد. با گذار اسرائیل از استراتژی بازدارندگی به تغییر ساختاری، احتمال رویارویی گسترده با حزبالله واقعی و محتمل است و نیاز به رصد دقیق تحولات ماههای آینده دارد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟