رسانه تصویری خبر۲۴

اروپا در سراشیبی افول

اروپا در سراشیبی افول

تصویر امروز اروپا هیچ شباهتی به آن قدرتی ندارد که قرن‌ها اراده خود را بر جهان تحمیل می‌کردند. نشانه‌های فرسایش سیاسی و امنیتی این قاره دیگر پنهان‌پذیر نیست. گزارشی که فایننشال‌تایمز منتشر کرده، فقط توصیف یک مقطع نیست.

- اندازه متن +

گزارش اختصاصی خبر۲۴،تصویر امروز اروپا هیچ شباهتی به آن قدرتی ندارد که قرن‌ها اراده خود را بر جهان تحمیل می‌کردند. نشانه‌های فرسایش سیاسی و امنیتی این قاره دیگر پنهان‌پذیر نیست. گزارشی که فایننشال‌تایمز منتشر کرده، فقط توصیف یک مقطع نیست؛ صورت‌برداری از وضعیتی ساختاری است که از درون، قدرت اروپا را تهی کرده است.

۱. اروپا مجبور است لبخند بزند و عقب‌نشینی کند
عکس مشهور زمین گلف ترن‌بری، لحظه‌ای نمادین از افول اروپا بود. اورسولا فون‌درلاین با لبخندی بی‌رمق کنار ترامپ ایستاد، در حالی که اتحادیه اروپا تازه مجبور شده بود تعرفه ۱۵ درصدی صادراتش به آمریکا را بپذیرد. این یک عقب‌نشینی ناگزیر بود؛ بروکسل خوب می‌دانست که هر واکنش تلافی‌جویانه ممکن است به کاهش تعهدات امنیتی واشنگتن منجر شود. اروپا نه قدرت سخت دفاعی دارد، نه توان بازیگری مستقل. همین ضعف امنیتی در نهایت توان اقتصادی آن را نیز فلج کرده است.

۲. از اوکراین تا غزه؛ اروپا تماشاچی است، نه بازیگر
ایده «کمیسیون ژئوپولیتیک» که فون‌درلاین در آغاز دوره‌اش مطرح کرد، اکنون طنزی تلخ به نظر می‌رسد. در جنگ اوکراین، اروپا با وجود آنکه بزرگ‌ترین تامین‌کننده کمک مالی و نظامی است، از صحنه تصمیم‌گیری حذف شده. نقش اصلی در دست بازیگرانی است که سیاست قدرت دارند. ترامپ مستقیماً با پوتین مذاکره می‌کند و اروپا تنها در موقعیت حاشیه‌ای با لابی‌گری به‌دنبال اثرگذاری است.
در غزه نیز همان الگو تکرار شد؛ آمریکا، قطر، مصر و اسرائیل مذاکرات را پیش می‌برند و اروپا فقط بیانیه صادر می‌کند. حتی در سودان، جنگی که موج پناهجویانش مستقیماً اروپا را تهدید می‌کند، بازیگران اصلی امارات، مصر، ترکیه و روسیه‌اند. نفوذ سنتی فرانسه در آفریقا تقریباً فروپاشیده و جای آن را گروه‌های جهادی و بازیگران شرقی گرفته‌اند.

۳. مشکل اصلی اروپا بحران ساختاری و ذهنی است
فایننشال‌تایمز تأکید می‌کند کمبود اروپا در اصل نه مالی است و نه صنعتی. قاره اروپا همچنان ثروت عظیم و صنایع دفاعی معتبر دارد. مسئله، ساختار بروکراتیک و روان‌شناسی سیاسی آن است. بروکسل متخصص مقررات و حقوق بین‌الملل است، اما توان اقدام قاطع و سریع ندارد. اروپا در جهانی حرف می‌زند که با زبان قدرت اداره می‌شود، نه با اخلاق.
کشورهای آفریقا و آسیا که تجربه تلخ استعمار اروپایی را پشت سر دارند، کمتر به موعظه‌های حقوقی گوش می‌دهند. نتیجه این شده که اروپا ابزارهای تاثیرگذاری سنتی خود را نیز از دست داده است.

۴. قاره پیر میدان نفوذ قدرت‌های رقیب
تحلیلگران آمریکایی از مفهومی تازه سخن می‌گویند؛ «رقابت برای اروپا». زمانی اروپا در آفریقا رقابت راه می‌انداخت؛ امروز روسیه، چین و ترکیه در قاره اروپا نفوذسازی می‌کنند.
در بالکان غربی، نفوذ چین با وام‌ها و پروژه‌های زیرساختی به‌شدت افزایش یافته. روسیه نیز از طریق احزاب نزدیک به مسکو در کشورهای اروپایی شکاف می‌اندازد. همین شکاف‌هاست که وحدت اتحادیه اروپا در برابر تعرفه‌های ترامپ را شکست داد.

۵. خیال‌پردازی قدرت نرم
اروپا به قدرت نرم خود می‌بالد؛ مقصد سرمایه‌داران، پناهگاه مهاجران و نماد رفاه. اما پشت این جذابیت چیزی جز قدرت سخت قرار ندارد. ثروت و امنیت اروپا محصول یک نظم ژئوپولیتیک است که اکنون بدون اتکا به قدرت نظامی قابل حفظ نیست. اگر اروپا نتواند قدرت سخت تولید کند، نه فقط نفوذ جهانی، بلکه سبک زندگی اروپایی نیز در معرض تهدید قرار می‌گیرد.
در مجموع باید گفت، اروپا امروز در حال تجربه وضعیتی است که طی قرن‌ها به دیگران تحمیل می‌کرد: انفعال در برابر قدرت‌های بزرگ. ضعف ساختاری اتحادیه اروپا در حوزه امنیت و سیاست قدرت، تمام ظرفیت‌های اقتصادی و نرم آن را نیز بی‌اثر کرده است. اروپا اگر راهی برای بازسازی قدرت سخت پیدا نکند، نه فقط قاره‌ای بی‌تاثیر، بلکه قاره‌ای آسیب‌پذیر خواهد بود.

ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *