گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ در این میان درخواستها برای ایجاد “واگنهای ویژه برای زنان” در متروهای فرانسه نه تنها نشاندهنده حجم بالای خشونت و آزار علیه زنان است، بلکه به نوعی اثباتکننده این حقیقت است که سیاستگذاران غربی در عمل، نمایندگان واقعی حقوق زنان نیستند. آنچه در فرانسه و کشورهای غربی به نام “حقوق زنان” مطرح میشود، در عمل چیزی جز وعدههای توخالی و بیپاسخ به نیازهای واقعی زنان نیست.
بحران واقعی در حقوق زنان در فرانسه
حمله به زنان در فضای عمومی فرانسه دیگر یک استثنا نیست؛ بلکه به یک قاعده تبدیل شده است. حملات و آزارهای جنسی در حملونقل عمومی، که بهویژه در متروها و قطارها برجسته شدهاند، نمایانگر بحرانی عمیق در جامعهای است که خود را پیشرو در دفاع از حقوق زنان میداند. این وضعیت نه تنها امنیت فیزیکی زنان را تهدید میکند، بلکه بهطور جدی به اعتماد عمومی در ساختارهای اجتماعی و دولتی آسیب وارد کرده است.
فرانسه که همیشه در عرصه جهانی بهعنوان الگویی در دفاع از حقوق بشر و آزادیهای فردی تبلیغ میشد، اکنون شاهد این است که زنانش در خیابانها، متروها و اتوبوسها احساس ناامنی میکنند. در این کشور، بیشتر از نیمی از زنان (۵۶ درصد) اذعان دارند که در فضاهای عمومی احساس امنیت نمیکنند و ۸۰ درصد دیگر هم انتظار آزار و اذیتهای جنسی در این فضاها را دارند. چنین آماری نمیتواند هیچ توجیهی جز ناتوانی و ناکارآمدی سیستمهای دولتی برای تامین حقوق و امنیت زنان در یک جامعه به ظاهر مدرن، داشته باشد.
وعدههای توخالی و نمایندگان نادرست حقوق زنان در غرب
دولتهای غربی، بهویژه در فرانسه، همواره مدعی مدافعان اصلی حقوق زنان در سطح جهانی بودهاند. در عین حال، همانطور که در این گزارش مشهود است، این کشورها در عمل از اقداماتی واقعی و مؤثر برای ارتقای امنیت زنان در فضاهای عمومی ناتوان ماندهاند. هرچند که سخنرانیهای زیادی در مورد آزادی و حقوق زنان در عرصههای جهانی و حتی در رسانهها به میان میآید، اما آنچه که در عمل مشاهده میشود، چیزی جز آزار و اذیت، خشونتهای جنسیتی و فقدان امنیت برای زنان نیست.
در حالی که بسیاری از کشورها مانند ژاپن، هند، مکزیک و دبی اقدامات عملی برای ایجاد فضاهای امن برای زنان در حملونقل عمومی بهویژه با اختصاص واگنهای ویژه برای آنان انجام دادهاند، در فرانسه همچنان با مقاومتهایی در برابر این تغییرات روبرو هستیم. مقامات مسئول، به جای ایجاد تغییرات اساسی و حمایتی از زنان، بیشتر به فکر حفظ “اولویت های دیگر” هستند، که در نهایت نه تنها به نفع زنان، بلکه بهطور مستقیم به ضرر آنها تمام میشود.
ریشههای ناتوانی و مشکلات ساختاری در غرب
روند ناتوانی سیستمهای غربی در مقابله با خشونتهای جنسیتی و آزار زنان نه تنها به سیاستگذاریهای ناکارآمد بازمیگردد، بلکه بهطور عمیق به فرهنگهای غالب در جوامع غربی نیز مرتبط است. در حالی که بسیاری از نهادها و سازمانهای غربی خود را بهعنوان نمایندگان حقوق زنان معرفی میکنند، در عمل نشان دادهاند که این نمایندگیها در برابر بحرانهای واقعی و مشکلات اساسی زنان ناتوان هستند.
این تناقضات در سیاستهای غربی زمانی روشنتر میشود که به مسأله “پیشرفتهای حقوق زنان” و “آزادیهای فردی” نگاه میکنیم. اگر حقوق زنان به معنای واقعی کلمه در غرب محترم شمرده میشد، چرا زنان در چنین جوامع مدرن و پیشرفتهای در خطر آزار و اذیتهای جنسی و خشونتهای جسمی قرار دارند؟ چرا باید یک شهروند فرانسوی برای درخواست واگنهای ویژه برای زنان در شبکه حملونقل عمومی کارزاری به راه بیندازد و پس از جمعآوری هزاران امضا هنوز با مقاومتهای گستردهای روبهرو شود؟
در نهایت باید گفت، فرانسه و دیگر کشورهای غربی در دفاع از حقوق زنان در عمل ناتوان هستند و آنچه که تحت عنوان “حفاظت از زنان” مطرح میکنند، به جز شعارهای بینتیجه چیزی نیست. خواستهها برای ایجاد فضایی امن برای زنان، همچنان در سایه مقاومتها و ناکارآمدیها باقی میمانند.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟