گزارش اختصاصی خبر ۲۴؛ افشای ارزیابیهای محرمانه مقامات ارتش اسرائیل در کمیته امور خارجی و دفاع کنست، پرده از عمق نگرانی رژیم صهیونیستی از بازسازی سریع و وسیع توان موشکی ایران برداشته است. این اسناد که اخیراً به رسانهها درز کرده، نه تنها ادعاهای پیشین مبنی بر «رجزخوانی» تهران را بیاساس میکند، بلکه نشاندهنده یک بازنگری راهبردی در محاسبات امنیتی تلآویو در آستانهای نامعلوم است.
تحلیل محتوای جلسه محرمانه و واکنشهای بینالمللی
بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی رسانههای اسرائیلی نظیر «واینت» و «یدیعوت آحارونوت»، یک مقام ارشد نظامی در جلسه غیرعلنی به نمایندگان کنست هشدار داده است که ایران تنها شش ماه پس از درگیری ۱۲ روزه، تولید انبوه موشکهای بالستیک را با «سرعتی فراتر از انتظار» از سر گرفته است. این هشدار، همزمان با رزمایش بزرگ دریایی سپاه پاسداران در خلیج فارس که در آن موشکهای بالستیک و کروز با برد دو هزار کیلومتر تست شد، صادر گردید.
نکته کلیدی این گزارش، تأیید استراتژی اشباع پدافند موشکی اسرائیل از سوی ایران است. برخلاف ادعاهای پیشین برخی اندیشکدههای غربی مانند «میدلایست فاروم» که توان موشکی ایران را «رجزخوانی و عملیات روانی» میخواندند، مقام اسرائیلی در این جلسه تأکید کرده که ایران قصد دارد در هر درگیری آینده، بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ موشک را به طور همزمان شلیک کند تا سامانههای دفاعی چون «گنبد آهنین» را از کار بیندازد. این ارقام، با اظهارات علی واعظ، مدیر پروژه ایران در «گروه بینالمللی بحران» به نیویورک تایمز که از احتمال شلیک همزمان ۲۰۰۰ موشک سخن گفت، همخوانی دارد و نشان میدهد این گزینه، یک سناریوی عملیاتی جدی در دفترچه راهنمای طراحان نظامی ایران است.
جایگاه این افشاگری در جنگ بزرگتر «روایتها»
این واقعه را باید فراتر از یک افشاگری اطلاعاتی صرف، در چارچوب «جنگ روایتها» تحلیل کرد. همانگونه که در تحلیل فرهیختگان از جنگ ۱۲ روزه نیز تشریح شد، در عصر حاضر، «ادراک همان مهمات است» و میدان مشروعیت، گاه کشندهتر از خط مقدم نبرد است. رسانههای غربی در آن جنگ با چهارچوبسازی سریع و استفاده از واژگانی مانند «حمله ایران» و «واکنش اسرائیل»، سعی در تصویرسازی یک طرفِ تجاوزگر داشتند.
اکنون، درز این اطلاعات محرمانه از درون کنست، خود بخشی از این نبرد روایی است. از یک سو، این افشاگری ممکن است نشاندهنده اختلاف نظر داخلی در اسرائیل بر سر چگونگی مواجهه با تهدید ایران یا تلاشی برای تحت فشار قرار دادن جامعه بینالملل باشد. از سوی دیگر، تأیید عملی این توان توسط ایران در رزمایشهای پی در پی، روایت «بازدارندگی معتبر» و «بازگشت قدرت» تهران را پس از جنگ تقویت میکند.
در این جنگ روایتها، دو چهارچوب کاملاً متضاد در برابر هم قرار گرفتهاند. از نگاه غرب و اسرائیل، ایران به عنوان «آغازگر» و «تخریبکننده ثبات تصویر میشود که با حمله موشکی آتش جنگ را روشن کرد و اسرائیل ناچار به «دفاع پیشدستانه» شد. در مقابل، روایت ایران و محور مقاومت بر «حق دفاع مشروع» و «اعمال حاکمیت» تأکید دارد و اقدام موشکی خود را پاسخی عادلانه به تجاوزهای پی در پی میداند و اسرائیل را «نقضکننده حاکمیت» و «اشغالگر» میخواند. آنچه اخیراً افشا شده، روایت سومی را به این تقابل افزوده است: روایت مبتنی بر «بازسازی قدرت بازدارندگی» ایران که حتی توسط ارزیابی محرمانه دشمن نیز تأیید میشود و ادعای «رجزخوانی صرف» را بیاعتبار میکند.
موازنه وحشت متعارف و محاسبات پیچیده آینده
این گزارش محرمانه، چند محاسبه راهبردی را برای طرفین درگیر و ناظران بینالمللی آشکار میسازد:
1. بازسازی شتابان به مثابه پاسخ راهبردی: تلاش ایران برای جبران آسیبهای جنگ گذشته (از جمله تخریب بخشی از پرتابگرهای موشکی و تاسیسات) با تولید انبوه و متنوع موشکهای بالستیک و کروز، نشان میدهد که راهبرد اصلی تهران، افزایش تصاعدی هزینه هرگونه حمله احتمالی آینده برای اسرائیل است. تبدیل شدن ایران به یک «کارخانه تولید موشک» به روایت نیویورک تایمز، مؤید این راهبرد است.
2. معمای امنیتی اسرائیل: ارتش اسرائیل اگرچه در جنگ ۱۲ روزه به موفقیتهای عملیاتی قابل توجهی دست یافت، اما با یک معضل وجودی بلندمدت مواجه است: چگونه میتوان در بلندمدت با کشوری که قادر است هزاران موشک تولید کند و پدافند آن را به چالش بکشد، مقابله کرد؟ ادامه یک جنگ تمامعیار با شدت مشابه، فشار مالی و لجستیکی سنگینی به اسرائیل تحمیل میکند.
در مجموع باید گفت، افشای این سند محرمانه اسرائیل، صحه گذاشتن ناخواسته دشمن بر مؤثرترین ابزار بازدارندگی ایران است. این امر نشان میدهد که راهبرد موشکی تهران، نه یک بلوف رسانهای، بلکه عامل تعیینکنندهای در معادلات امنیتی منطقه است که حتی دشمن اصلی نیز ناچار به رسمیت شناختن و محاسبه آن شده است. در چشمانداز آینده، این موازنه جدید موجب خواهد شد که سناریوی جنگ تمامعیار برای هر دو طرف به گزینهای بسیار پرهزینه و با عواقب غیرقابل پیشبینی تبدیل شود. آینده مناسبات به توانایی طرفین در مدیریت این بازدارندگی شکننده و یافتن گذرگاههای دیپلماتیک در سایه همین تهدید متقابل بستگی خواهد داشت. در این میان، روایت غالب در افکار عمومی جهانی درباره «عادلانه» یا «تهاجمی» بودن این بازدارندگی، خود به عاملی تعیینکننده در مشروعیت بخشیدن به اقدامات آتی هر یک از طرفین تبدیل خواهد شد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟