رسانه تصویری خبر۲۴

جنگ تمام‌عیار چین و آمریکا بر سر نفت دنیای مدرن

جنگ تمام‌عیار چین و آمریکا بر سر نفت دنیای مدرن

یک جنگ تمام‌عیار بین آمریکا و چین بر سر یکی از کلیدی‌ترین صنایع دنیای مدرن در جریان است.

- اندازه متن +

به گزارش خبر۲۴،در نگاه اول، تراشه‌ها قطعاتی کوچک و کم‌اهمیت به نظر می‌رسند؛ مستطیل‌هایی سیلیکونی که درون گوشی‌های هوشمند، خودروها، سرورها و تجهیزات صنعتی پنهان شده‌اند. اما واقعیت این است که همین قطعات ریز، ستون فقرات دنیای مدرن را تشکیل می‌دهند. بدون تراشه‌ها، نه اینترنتی وجود دارد، نه هوش مصنوعی، نه صنایع پیشرفته نظامی و نه حتی اقتصاد دیجیتال. به همین دلیل است که در دهه اخیر، تراشه‌ها از یک کالای صنعتی به یک «دارایی راهبردی» تبدیل شده‌اند؛ دارایی‌ای که امروز آمریکا و چین را درگیر یک جنگ تمام‌عیار اما بی‌صدا کرده است.

جهانی‌سازی یک صنعت، وابستگی یک جهان

صنعت نیمه‌رسانا برای دهه‌ها نمونه‌ای موفق از تقسیم کار جهانی بود. طراحی تراشه عمدتاً در آمریکا انجام می‌شد، تولید پیشرفته در تایوان و کره جنوبی متمرکز بود و چین به‌عنوان بزرگ‌ترین مرکز مونتاژ و همچنین بزرگ‌ترین بازار مصرف عمل می‌کرد. این ساختار باعث کاهش هزینه‌ها و افزایش سرعت نوآوری شد، اما در عین حال وابستگی متقابل عمیقی ایجاد کرد.با تشدید رقابت آمریکا و چین، همین وابستگی به یک نقطه ضعف تبدیل شد. آمریکا دریافت که بخش مهمی از زنجیره تولید فناوری‌های حساس به خارج از مرزهایش وابسته است و چین نیز متوجه شد که در فناوری‌های کلیدی به شرکت‌ها و تجهیزات خارجی وابستگی جدی دارد. جنگ تراشه در واقع تلاشی از سوی هر دو طرف برای کاهش این وابستگی و بازتعریف زنجیره‌های تأمین جهانی است.

نقطه عطف ۲۰۲۲ و تغییر قواعد بازی

اکتبر ۲۰۲۲ لحظه‌ای بود که رقابت پنهان به تقابل آشکار تبدیل شد. آمریکا با اعمال کنترل‌های صادراتی گسترده، دسترسی چین به تراشه‌های پیشرفته، تجهیزات تولید و حتی دانش فنی مرتبط را محدود کرد. این تصمیم، فراتر از یک تحریم مقطعی بود و نشان‌دهنده تغییر بنیادین در نگاه واشنگتن به فناوری به‌عنوان ابزار قدرت بود. هدف این سیاست، جلوگیری از استفاده چین از فناوری‌های پیشرفته در حوزه‌هایی مانند هوش مصنوعی و ابررایانه‌ها اعلام شد، اما پیام ضمنی آن روشن بود: آمریکا نمی‌خواهد رقیب راهبردی‌اش به سطح برابری فناورانه برسد. این اقدام قواعد بازی صنعت نیمه‌رسانا را تغییر داد و نشان داد که فناوری دیگر حوزه‌ای خنثی و غیرسیاسی نیست، بلکه مستقیماً در قلب رقابت قدرت‌های بزرگ قرار دارد.

گسترش تحریم‌ها و ورود متحدان

پس از اعمال محدودیت‌های اولیه، آمریکا به‌تنهایی عمل نکرد. در سال ۲۰۲۳، واشنگتن تلاش کرد سیاست مهار فناوری چین را به یک رویکرد هماهنگ بین‌المللی تبدیل کند. هلند و ژاپن، به‌عنوان بازیگران کلیدی در زنجیره تولید تجهیزات ساخت تراشه، محدودیت‌هایی بر صادرات فناوری‌های حساس به چین اعمال کردند. این همکاری اهمیت زیادی داشت، زیرا برخی از حیاتی‌ترین تجهیزات تولید تراشه در انحصار شرکت‌های غیرآمریکایی است.با این حال، همراه کردن متحدان هزینه‌هایی نیز داشت و نگرانی‌هایی درباره از دست رفتن بازار چین برای شرکت‌های اروپایی و آسیایی ایجاد کرد. با وجود این تردیدها، روند کلی نشان داد که آمریکا موفق شده بخش مهمی از جهان صنعتی را با استدلال‌های امنیتی خود همراه کند و فشار بر چین را افزایش دهد.

پاسخ چین: استفاده از اهرم منابع

در واکنش به محدودیت‌های فزاینده آمریکا در حوزه فناوری و تراشه، چین از اهرمی استفاده کرد که طی دهه‌ها به‌تدریج آن را تقویت کرده بود: تسلط بر مواد اولیه حیاتی. بسیاری از فناوری‌های پیشرفته، از نیمه‌رساناها گرفته تا باتری‌ها و تجهیزات نظامی، بدون دسترسی پایدار به برخی فلزات و عناصر کمیاب عملاً قابل تولید نیستند. چین سهم بزرگی از استخراج و فرآوری جهانی موادی مانند گالیم، ژرمانیوم، آنتیموان و طیفی از عناصر خاکی کمیاب نظیر نئودیمیوم، دیسپروزیم و تربیوم را در اختیار دارد.اعمال کنترل صادراتی بر این مواد، پیامی روشن به بازارهای جهانی داد: آسیب‌پذیری زنجیره تأمین فقط به فناوری محدود نمی‌شود. این اقدام نشان داد که حتی کشورهایی که در طراحی یا تولید پیشرفته عقب‌ترند، می‌توانند با تکیه بر منابع بالادستی، توازن فشار را تغییر دهند. در نتیجه، جنگ تراشه از سطح رقابت فناورانه فراتر رفت و به منازعه‌ای گسترده‌تر بر سر کنترل گلوگاه‌های اقتصاد جهانی تبدیل شد.

اختلال در زنجیره جهانی و افزایش نگرانی‌ها

پیامد طبیعی اقدامات متقابل آمریکا و چین، افزایش بی‌ثباتی در زنجیره تأمین جهانی بود. شرکت‌ها با عدم قطعیت در دسترسی به مواد، تجهیزات و بازارها مواجه شدند و دولت‌ها دریافتند که وابستگی بیش از حد به یک کشور یا منطقه می‌تواند خطرناک باشد. این نگرانی‌ها باعث شد بسیاری از کشورها به دنبال تنوع‌بخشی به زنجیره‌های تأمین و سرمایه‌گذاری داخلی در صنعت نیمه‌رسانا باشند. هم‌زمان، هزینه‌ها افزایش یافت و برخی پروژه‌های فناوری با تأخیر یا ریسک بالاتر مواجه شدند.جنگ تراشه نشان داد که اتکای صرف به جهانی‌سازی اقتصادی می‌تواند به یک ریسک امنیتی تبدیل شود. دولت‌ها دریافتند وابستگی به زنجیره‌های تأمین متمرکز، آن‌ها را در برابر فشار سیاسی و فناوری آسیب‌پذیر می‌کند و صرف ارزان‌تر بودن یا کارآمدتر بودن یک زنجیره تأمین کافی نیست. از این نقطه به بعد، مفاهیمی مانند امنیت ملی، تاب‌آوری و تنوع جغرافیایی به معیارهای اصلی سیاست‌گذاری اقتصادی تبدیل شدند.

تشدید کنترل‌ها و تلاش برای مدیریت تنش

در سال ۲۰۲۵، سیاست آمریکا در قبال چین در حوزه تراشه وارد مرحله‌ای دجدید شد. برخلاف سال‌های ابتدایی که تمرکز بر اعلام تحریم‌های گسترده بود، رویکرد جدید بر کنترل جزئی، نظارت مستمر و مدیریت مجوزها استوار شد. محدودیت‌ها دیگر فقط شرکت‌های چینی را هدف نمی‌گرفت، بلکه شرکت‌های بین‌المللی را نیز شامل می‌شد که به‌نوعی با زنجیره فناوری آمریکا در ارتباط بودند. این سیاست نشان می‌داد که واشنگتن به‌دنبال مسدودسازی کامل نیست، بلکه قصد دارد سرعت و جهت پیشرفت فناوری چین را تحت کنترل نگه دارد.در عین حال، آمریکا و چین هر دو به‌خوبی از هزینه‌های یک تقابل کنترل‌نشده آگاه بودند. به همین دلیل، هم‌زمان با تشدید فشارها، کانال‌های دیپلماتیک باز ماند و توافق‌های موقت برای جلوگیری از شوک‌های شدید به اقتصاد جهانی شکل گرفت. این دوگانگی -فشار ساختاری همراه با گفت‌وگو- نشان‌دهنده ماهیت پیچیده جنگ تراشه است. این جنگ نه یک رویارویی ناگهانی، بلکه یک فرسایش بلندمدت است که در آن هر تصمیم باید میان مهار رقیب و جلوگیری از بی‌ثباتی جهانی توازن برقرار کند.

اعتراف کنگره آمریکا: نتوانستیم

در جلسه استماعی که به تازگی در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا برگزار شد، نمایندگان و کارشناسان مدعو در این جلسه نسبت به ناکارآمدی تحریم‌های فناورانه علی چین هشدار داده و مدعی شدند که اگر اصلاح ساختاری فوری انجام نشود، آینده اقتصاد، قوای نظامی و جایگاه ژئوپلیتیک آمریکا به اراده چین گره خواهد خورد.نمایندگان کنگره در این جلسه نسبت به خطرات راهبردی دو مسیر هشدار دادند: اول، توانایی چین در ساخت تراشه‌های پیشرفته مورد نیاز هوش مصنوعی؛ دوم، ایجاد سلطه چین بر بازار جهانی تراشه‌های پایه‌ای که در صنایع نظامی، غیرنظامی و پهپادی کاربرد دارند. آنان اعلام کردند که صنایع نظامی روسیه و ایران نیز با استفاده از تراشه‌های چینی تقویت شده‌اند و این روند امنیت جهانی و منافع آمریکا را تهدید می‌کند.

تراشه؛ نفت قرن بیست‌ویکم

تراشه‌ها به این دلیل به «نفت قرن بیست‌ویکم» تشبیه می‌شوند که تقریباً تمام قدرت اقتصادی، فناورانه و نظامی دولت‌ها به آن‌ها گره خورده است. همان‌طور که در قرن بیستم کنترل منابع انرژی عامل تعیین‌کننده قدرت بود، امروز توانایی طراحی و تولید نیمه‌رساناها نقش مشابهی ایفا می‌کند. تراشه‌ها مغز سیستم‌های هوش مصنوعی، قلب مراکز داده، پایه صنایع دفاعی پیشرفته و عنصر کلیدی تحول دیجیتال هستند. بدون دسترسی پایدار به تراشه‌های پیشرفته، هیچ کشوری نمی‌تواند در رقابت فناوری باقی بماند. از این منظر، مسئله تراشه فقط یک موضوع صنعتی یا تجاری نیست، بلکه مستقیماً به امنیت ملی و جایگاه ژئوپلیتیکی کشورها مربوط می‌شود. به همین دلیل، دولت‌ها دیگر این صنعت را به منطق بازار آزاد واگذار نمی‌کنند و آن را بخشی از سیاست راهبردی خود می‌دانند.
چرا این جنگ ادامه دارد؟دلیل تداوم جنگ تراشه را باید فراتر از اختلافات تجاری جست‌وجو کرد. این منازعه به رقابت بر سر رهبری فناوری و نظم آینده جهان مربوط می‌شود. آمریکا می‌خواهد برتری فناورانه خود را حفظ کند و چین به دنبال کاهش وابستگی و دستیابی به استقلال فناوری است. هر دو کشور تراشه‌ها را کلید آینده اقتصادی و امنیتی خود می‌دانند. تا زمانی که این اهداف بنیادین تغییر نکند، بعید است جنگ تراشه پایان یابد. این رقابت، بازتابی از تغییر موازنه قدرت جهانی است که فناوری در آن نقش محوری ایفا می‌کند.

آینده‌ای نامطمئن

در پایان ۲۰۲۵، «جنگ تراشه» دیگر یک اختلاف مقطعی یا ابزار فشار کوتاه‌مدت نیست، بلکه به بخشی پایدار از نظم جدید جهانی تبدیل شده است. آنچه این منازعه را متمایز می‌کند، صرفاً رقابت بر سر یک صنعت خاص نیست، بلکه تقابل دو نگاه متفاوت به آینده قدرت است: یک‌سو تلاش برای حفظ برتری تثبیت‌شده و سوی دیگر تلاش برای شکستن وابستگی تاریخی. در این چارچوب، تراشه‌ها نقش «گلوگاه» را بازی می‌کنند؛ نقطه‌ای که اگر کنترل شود، زنجیره‌ای از توانمندی‌های اقتصادی، نظامی و فناورانه نیز مهار می‌شود.
تجربه چند سال اخیر نشان داده که ابزارهای فشار، هرچند می‌توانند سرعت پیشرفت را کاهش دهند، اما به‌ندرت قادرند مسیر یک قدرت بزرگ را کاملاً مسدود کنند. هم‌زمان، این ابزارها هزینه‌هایی فراتر از هدف اولیه تولید می‌کنند: شکاف در زنجیره‌های تأمین، افزایش هزینه نوآوری و تعمیق بی‌اعتمادی میان بازیگران جهانی. در نتیجه، جنگ تراشه بیش از آنکه یک بازی صفر و یک باشد، به میدان فرسایشی تبدیل شده که همه طرف‌ها بهای آن را می‌پردازند.به نظر می‌رسد آینده این تقابل نه با پیروزی قاطع، بلکه با بازتعریف قواعد همزیستی فناورانه رقم خواهد خورد؛ قواعدی که هنوز شکل نگرفته‌اند، اما ناگزیرند میان رقابت، امنیت و نیازهای یک اقتصاد به‌هم‌پیوسته تعادل برقرار کنند.
ارسال دیدگاه
0 دیدگاه

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *