به گزارش خبر۲۴،در ادامه تحرکات رسانهای و روانی رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران پس از شکست در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، صابر شاهی، مسئول مرکز سواد فضای مجازی سازمان سراج در استان آذربایجان غربی و مدرس این حوزه، در گفتوگو با خبر۲۴، ابعاد عمیقتر جنگ شناختی و ضرورت مقابله فعالانه با آن را تشریح کرد.
شاهی با اشاره به سابقهی تاریخی عملیاتهای روانی توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا بیان کرد: مروری بر جنگهای گذشته در منطقه، از جمله جنگ عراق و تجاوزهای مکرر صهیونیستها به فلسطین، لبنان و سوریه نشان میدهد که این رژیمها همواره در کنار عملیاتهای نظامی، جنگ رسانهای را بهعنوان بازوی مکمل و گاه تعیینکننده به کار گرفتهاند. در جنگ اخیر علیه ایران نیز، دشمن شکستخورده در میدان نظامی تلاش دارد با بهرهگیری از رسانههای فارسیزبان وابسته و شبکههای اجتماعی، میدان نبرد را به ذهن مردم منتقل کند. این پروژه، با هدف تخریب انسجام روانی جامعه، ایجاد شکاف در همبستگی اجتماعی و تزریق حس ناکارآمدی دنبال میشود.
وی در تحلیل تمرکز دشمن بر شبکههای اجتماعی گفت: شبکههای اجتماعی خارجی امروز تبدیل به یکی از مهمترین ابزارهای جنگ روانی شدهاند. دلیل آن، همافزایی دو عامل است: سرعت بالای انتشار پیام و ضعف مرجعیت رسانهای داخلی. محتوایی که از سوی جریان دشمن منتشر میشود، ولو آنکه دروغ باشد، در همان لحظهی انتشار اثر روانی خود را میگذارد و حتی اگر بعداً تکذیب شود، ذهن مخاطب را نسبت به واقعیت سردرگم و دچار چندگانگی میکند. دروغسازیهای ترامپ در جریان جنگ اخیر نمونه بارزی از این مسئله است. دشمن با طراحی دقیق، روایت خود را از جنگ و آتشبس به ذهن مردم تحمیل کرد؛ چون ما نتوانستیم سریع، دقیق و بومی روایت خودمان را ارائه کنیم.
شاهی درباره تکنیکهای عملیات روانی افزود: تکنیکهایی چون تحریف، اقناع پنهان، القای شکافهای اجتماعی، بازی با ارزشها و تولید روایتهای بدیل، امروز نه در قالب فیلم و مستند، بلکه در سادهترین پیامهای ویدئویی و پستهای متنی در حال اجراست. هر گوشی موبایل تبدیل به خاکریز نبرد شده است. اگر کاربر مهارت تشخیص نداشته باشد، خود تبدیل به سرباز ناخواسته دشمن میشود.
این کارشناس در پاسخ به پرسشی درباره تأثیرات بلندمدت این عملیاتها بر جامعه تصریح کرد: جنگ روانی، اگرچه ممکن است در ظاهر بیصدا و نرم باشد، اما اثرات آن بلندمدت و عمیق است. مثل موریانهای که در ظاهر چیزی را نمیریزد، اما از درون تهی میکند. هر خبر دروغ، هر شایعه، هر القای منفی اگر پاسخی دریافت نکند و بیاعتنا بماند، در افکار عمومی رسوب میکند و انباشت این رسوبات ذهنی، در بزنگاهها خود را نشان میدهد؛ مثلاً در بحرانهای اجتماعی یا انتخابات یا آشوبهای خیابانی.
وی درباره راهکارهای مقابله با این جنگ ترکیبی رسانهای و روانی، با تأکید بر سواد رسانهای توضیح داد: مقابله با جنگ روانی، نیازمند ارتش منظم روایتساز نیست؛ نیازمند ارتش آگاهِ مردمی است. مخاطب ایرانی باید بداند که هر پیامی الزاماً حقیقت نیست، هر تصویری واقعیت را نشان نمیدهد، و هر روایت منتشرشده منافع ملی را دنبال نمیکند. آموزش این تشخیص، دقیقاً همان سواد رسانهای است که متأسفانه در کشور ما هنوز جدی گرفته نشده است.
شاهی ادامه داد: در قدم اول، حاکمیت باید بهصورت جدی به بازتعریف مرجعیت رسانهای بپردازد. اگر مردم رسانه ملی را باور کنند، اگر رسانههای اجتماعی بومی مرجع شوند، آنگاه بسیاری از این حملات ناکام خواهند ماند. رسانه باید خودش را به افکار عمومی بازگرداند و پاسخگو باشد. مردم نیاز به روایت دارند، روایت صادقانه، سریع و قابل اعتماد. اگر این اتفاق نیفتد، دشمن این خلأ را با دروغهایش پر میکند.
این کارشناس همچنین اضافه کرد: در قدم دوم، آموزش عمومی سواد رسانهای باید از مدارس تا خانواده، از هیئتها تا دانشگاه، و از روستاها تا کلانشهرها گسترش یابد. سواد رسانهای، نه یک مهارت لوکس، که یک ضرورت امنیتی برای امروز ماست. در مدرسه باید آموزش دهیم چگونه منبع خبر را بشناسند، در هیئتها بگوییم چگونه فریب نخورند، و در فضای مجازی از کاربران بخواهیم بهجای بازنشر هیجانی، تأمل در محتوا داشته باشند.